۱۳۸۸ اسفند ۲۸, جمعه

نامه سرگشاده مردم بهسود عنوانی محمد کریم خلیلی

نامه سرگشاده مردم بهسود براي محترم خليلي معاون دوم رياست جمهور
پیشاپیش عفو طلب می نمائیم، اما حقیقت آن است، که ما چاره ای جز این نداشتیم، در زمانی که ما مردم بهسود علاقه مند بودیم که با شما بنشینیم و از نزدیک شما را با بعضی از مشکلات منطقه آشنا کنیم، شما غرق در بازی های اقتصادی تان بودید، و پندار شما این بود که سرمایه همیشه می تواند نیروهای گله ای هزاره را به حرکت در آورد، و به همین خاطر هم هست که جناب شما بعد از آنکه از دور بعدی ریاست جمهوری علی رغم تلاشها و مسافرتهای زیاد به کشورهای عربستان و امریکا و لندن، نا امید شدید، نا گذیر گشتید که بازی جدید را آغاز کنید، بازی جدید از نظر ما همین بازی کوچی هاست، که هم در دولت به گونه ای بسیار تحریک آمیز عمل نمودید و هم با رندی خاص خود برای چند صباحی اقدام به غیبت از حضور در کابینه نمودید تا دل مردم به دست آورید!
همین عامل باعث گردید که ما موی سفیدان و متنفذین مردم بهسود که از مدتها به اینسو اقدام به تشکیل شورای مردمی بهسود کرده بودیم، جمع شویم، و حرکتهای شما را مورد مطالعه قرار دهیم، و نتیجه این شد که طی یک نامه سر گشاده بخشي از گفتنی های خود را برای شما بیان کنیم و هم اینکه برای جامعه و تاریخ افغانستان به عنوان یک سند ماندگار ثبت نمائیم.

جناب استاد خلیلی! که سخت مایل هستید ما شما را به حیث رهبر یاد کنیم!

اما همینجا می خواهیم صادقانه و صریح اعلام کنیم، که ما مردم بهسود همانند سایر مردم هزاره جات در سالهای سخت، بسیار زیاد سنگ شما را بر سینه کوفتیم، پیامهای شما را شنیدیم، جان دادیم، و برای شما انسان هم قربانی کردیم، و به دستور شما خون انسانی را نیز بر زمین ریختاندیم، اما نتیجه آن برای مردم جز خفت و ذلت و زبونی چیز دیگری نبود!هرچند که برای جناب عالی ثروت و سرمایه شد و به همین دلیل می خواهیم شما را بعد از این به صفت خلیلی ثروت مند یاد کنیم!

جناب آقای خلیلی ثروتمند! که بعد از هفت سال امروز به یاد مردم افتاده اید! آیا به یاد دارید که سال گذشته هم کوچی ها آمدند و در همین بهسود هزاره را قربانی کردند، اما شما چرا از خواب بیدار نشدید، و نه تنها خود سکوت کردید، بلکه کسانی را که صادقانه برای حل آن گام بر می داشتند، شما مورد ملامت قرار دادید، امسال برای ما ساکنان بهسود زمانی که مطلع شدیم، از قضیه کوچی ها به عنوان پروژه یاد کرده اید، و برای این پروژه از جیب شخصی خودتان مبلغ 500 هزار دالر آمریکایی سرمایه اولیه در نظر گرفته اید، تا مصرف شود، بسیار متعجب شدیم، که براستی شما به دنبال چه چیزی می باشید؟

آیا صادقانه به سوی مردم روی آورده اید؟ آیا صادقانه می خواهید که هزاره ها به حق و حقوقشان برسد؟ و یا اینکه به دنبال ایجاد بحران جدید می باشید، تا با ایجاد بحران بتوانید به خواسته های خود برسید.

برای یافتن پاسخ به همه این سوالها، نا گذیر شدیم که عملکرد لا اقل هفت ساله شما را به بررسی بگیریم، اشکهای ریخته شده شما را در بامیان، شهیدان و یکاولنگ به یاد آوردیم، وعده ها ی که داده بودید و سوگند هایی را که خورده بودید را بار دیگر ما از پیش دیدگاه خود گذراندیم، اما دیدیم که شما از همه چیز به صفت پلی برای رسیدن به مقاصد استفاده می کنید، و بعد به قول خود شما که "گور مرده مردم"!!

دوستان وقتی عملکرد شما را در طی این هفت سال معاونت شما در دولت مورد بررسی قرار دادند، یکا یک اعمال شما را به بحث گرفتند، به جز اینکه توسط عناصر نزدیک شما تمامی زیارت گاههای هزاره جات از دفینه خالی گردید، تمامی مراکزی که در هزاره جات احتمال وجود آثار عتیقه و باستانی می رفت، خالی گردید، شما کدام حرکت را برای باز سازی و اعمار آن انجام دادید؟ شما به یاد دارید که به مردم وعده داده بودید که با حضور خود در کابینه تلاش خواهید کرد که مردم را از این فقر و بیداد گری اقتصادی و علمی نجات دهید، اما به جز اینکه خانواده خویش را از فلاکت و نکبت فقر نجات دادید تا دیگر برادر محبوب تان برای به دست آوردن لقمه ای نانی نا گذیر نشود برود در کویت و در پشت تنور های سوزناک نان پذی نان بپزد و برای خانواده دینار ارسال کند، و تمامی اندوخته هایی را که شهید مزاری با خون دل برای حزب وحدت جمع آوری کرده بود، شما آن را کشتی خریدید و به نام خانوادگی خود نمودید و در لندن رفتید شجاعانه هوتل پنج ستاره خریدید تا برای همیشه در رفاه مطلق باشید، دیگر چه کردید؟

شورای مردمی بهسود از شما این سوال را دارد که اگر صادق هستید، لا اقل در زندگی یک بار و آن هم این مورد می باشد، آیا بهتر نبود، که به جایی اینکه 500 هزار دالری را که تخصیص داده اید تا کسانی مردم برچی را سازماندهی کند، تا آنها را به خدمت شما بیاورد، همان پیسه را برای یکی از مناطق هزاره یک مکتب و کتابخانه علمی و امکانات علمی می ساختید و تهیه می کردید؟ و به خاطر به دست آوردن دل مردم دیگر به اطرافیان خود دستورنمی دادید که با سیلی به صورت ارباب رجوع بکوبد!! با این حال شما چگونه می خواهید با دستان سکرتر خود هم سیلی به صورت مردم بی نوای هزاره بکوبید و هم پیسه خرج کنید تا همان مردم را به خدمت شما بیاروند؟

جناب آقای خلیلی ثروتمند!

هرچند گفتنی ها زیاد بود، اما این نوشتار شاید گنجایش آن را نداشته باشد، اما خواهش و التماس این مردم این است، که شما را به جان خانواده ثروتمند تان سوگند می دهیم، که دست از سر این مردم بر دارید، همانگونه که برادر محبوب خود را به روسیه روان کرده اید، تا قیمت بحران مطروحه را پیشا پیش از روسها دریافت نماید، ما خواهش می کنیم، همان پیسه را بگیرید، و در یک کشور دیگر بروید همانجا یک هوتل چند ستاره دیگر خریداری کنید، تا باشد بر حسابهای پولی تان در بانکهای بین المللی افزون تر گردد، اما دیگر بیش از این این مردم را آواره و بی خانمان و بیچاره نسازید.

خواهش ما همین است، همانگونه که حیله گرانه بدون اینکه شجاعت استعفا را داشته باشید، کابینه را به خاطر رقابت های سیاسی تان با صادق مدبر ترک کرده اید، شجاعانه به کابینه باز گردید، و برای همیشه این مردم را فراموش کنید، چون این مردم، لا اقل ما مردم بهسود برای همیشه شما را به فراموشی سپرده ایم، چرا که ما با معامله گران و کمیشن کاران بین المللی دیگر علاقه ای به رابطه نداریم

من الله توفیق

شورای مردمی بهسود







|+| نوشته شده توسط یونس حیدری در چهارشنبه 1387/05/16 | آرشیو نظرات

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر