۱۳۸۸ اسفند ۲۸, جمعه

سناریوی فقر از کجا امد

سناریوی فقر؛ از کجا آمد؟
و پخش پرو پاگندهایی مبنی بر نا کار آمدی دولت وبه خصوص شخص شخیص رئیس جمهور کرزی نموده اند! این طیف مدعی می باشند، که دست آوردهای حکومت رئیس جمهور کرزی، به جز توسعه فقر، رشد بحران بي کاري، گسترش گرانی اجناس، و... چیز دیگری نبوده است.
به همین خاطر حتا بعضی از این جراید خواهان کناره گیری رئیس دولت از مقام خودشان طی ماههای اخیر شدند، یاد داشتهای پیش روی شما تلاشی خواهد بود هر چند کوچک، تا به بخشی از سوالهای مطروحه در جامعه در عرصه عوامل نا کار آمدی دولت پاسخ گوید و تلاش خواهد کرد تا بتواند، پرده ازتو طئه ای بر دارد که از مدتها پیش تحت عنوان سناریوی فقر تهیه شده بود، این سناریو در حقیقت خود یک "استراتژی" بود که منصفانه می توان نام آن را" استراتژی نا کام سازی دولت" نهاد!

برای روشن شدن بحث نا گزیر باید اندکی به گذشته رجوع نمود، گذشته هفت سال قبل که جامعه جهانی پس از سقوط برجهای جوره ای، تصمیم اخذ کردند، تا برای محو و نابودی تروریزیم، وارد افغانستان شوند، و این تصمیم برای جبهه شمال که بیشتر گرایش به سوی نیروهای شرق داشتند، و سالهای سال بود که از همان چینل تمویل سیاسی ، اقتصادی، نظامی و... می گردیدند، تحملش بسیار سخت و دشوار می نمود، به همین خاطر جلسه ای در شهرک پنج شیر تدویر کردند، آنجا علاوه بر حضور مدعیان رهبران شمال، دو تئوریسین از دو کشور، نیز حضور داشتند.

که در واقع آنها کسانی بودند که در آن جلسه دایرکتر اصلی به شمار می رفتند، در آن جلسه اصل و موضوع بحث چگونگی مواجهه با جامعه جهانی بود، آنها در پیرامون فرضیه های تقابل با جامعه جهانی، همکاری با جامعه جهانی، و بالاخره ناکام سازی نا مرئی جامعه جهانی در افغانستان بحث و تبادله نظر می کردند.

در این جلسه پس از بررسی تمامی راهکارهای متذکره، فیصله به عمل آمد که جبهه شمال با توجه به افکار عامه و خستگی توده ها از عملکرد احزاب همسو در جبهه شمال، این جبهه قادر به تقابل با جامعه جهانی نخواهد بود، بناء آنها نا گزیر هستند که باید کار خویش را در کنار جامعه جهانی آغاز نمایند، اما برای تمامی نیروهای تحت امر خویش دستور صادر کنند که تا جایی که امکان دارد، در جهت ناکام سازی دولت در تمامی عرصه های سیاسی، نظامی، اقتصادی، بازسازی و ... تلاش کنند، در واقع می توان گفت، که در همان جلسه فیصله به عمل آمد که به شکل سیستماتیک اولا باید اداره تمامی ارگانهای دولتی را جبهه شمال اشغال نماید، و ثانیا در جهت فاسد سازی ادارات تلاش وافر و کافی صورت گیرد، تا سيستم جديد ناکام طلقی گردد!!

اگر دقت شود می بینیم که به شکل اتوماتیک با رویکار آمدن دولت جدید، تمامی ادارات در اختیار یک حلقه خاص قرار می گیرد، و این حلقه تلاش می کند که با تمامی توان، هم با مردم به شکل مضحک آن مواجه شود و هم فضا را به سوی آلوده سازی پیش می بردند، یعنی فساد اداری را از تئوری در سطح عملیاتی آن کار می کردند، و بعد موفق شدند که در مدت اندکی فساد اداری را در عمل تبدیل به قانون نماید، که همه چیز باید خریداری شود، هیچ امضاء مسئولی نباید بدون اخذ رشوه و یا زیر میزی صادر شود، و در همین راستا بود که این فرهنگ حتا در سطح رهبران جبهه شمال به عنوان یک سنت لا یتغیر عملی می گردید، و تمامی پستها و ... بر اساس قیمت مبادله می شد، چراکه هدف این بود که هر مسئولی باید از ارباب رجوع خویش که همان مردم بی بضاعت هستند، حق العمل دریافت نمایند!!

مشی فاسد سازی ادارات در مرحله نخست، و پوشش دادن تبلیغاتی آن در مرحله بعدی، به عنوان یک استراتژی میان مدت از همان آغاز حضور جامعه جهانی در کشور تدوین گردید، و امروز پس از چند سال تازه زمان بهره برداری تبلیغاتی آن فرا رسیده است!

اما متاسفانه چنان این هجمه تبلیغاتی سازماندهی شده است، که هیچ فرصت به مردم داده نمی شود که از خود بپرسند این فساد چگونه تبدیل به یک فرهنگ شد؟ این فساد چگونه در نظام اداری کشور نهادینه شد؟ این فساد از کجا تئوریزه گردید؟ پرسشهای عدیده ای در این راستا وجود دارد، که جامعه و مردم باید نسبت به آن اگاهی یابند، چرا که دشمنان صلح و آبادی کشور کمین کرده اند، تا بار دیگر فضای نسبتا آرام جامعه را به سوی تشنج و بحران سوق دهند، دشمنان صلح و آبادی کشور بی جهت نیست که بر روی تعداد کثیری از جراید و رسانه های صوتی و تصویری سرمایه گذاری می کنند، آنها به خوبی از نقش رسانه ها در جهت دهی و تغییر افکار جامعه آگاهی دارند، آنها امروزه در قالب رسانه های صوتی، تصویری و نوشتاری به جنگ ملت افغانستان آمده اند، آنها کسانی هستند که دیروز طرح مبارزه نا مرئی را با دولت افغانستان ریختند، و امروز با فعال سازی رسانه های گوناگون جمعی، به نام این چهره و آن چهره، اقدام به پوشش تبلیغاتی همان استراتژی دیروز که حال بخشهای وسیعی از آن عملی شده است، اقدام نموده اند!!

آنها هوشمندانه صرفا تصویر فقر را می کشند و به خورد مردم می دهند، آنها همانگونه که تئوری فقیر سازی جامعه افغانستان را ریختند، و امروز شجاعانه که فقر عامل اساسی همه نا هنجاری های کشور می باشد، اما اینکه این فقر چگونه به وجود آمد؟ با توجه به اینکه جامعه جهانی بیش از 14 میلیارد دالر طی این چند سال در این کشور هزینه کرده است، اما هیچ کس به این موضوع نمی پردازد، زیرا خود بهتر می دانند، که این مبلغ هنگفت چگونه و توسط چه کسانی تاراج گردید!

مردم باید بدانند، لحظه ای که رئیس جمهور کرزی با همه بي تجربگي اش در عرصه سياسي، اما با صداقت تمام بر کرسی ریاست خود بر ارگ تکیه زد، حتا در وازه بانهای ارگ نیز از یک ولسوالی قرار داشتند، یعنی به عبارت واضح تر باید گفت، که رئیس جمهور کرزی در اسارت یک حلقه خاص قرار داشت، و او بعدها نا گزیر گردید که برای نجات خود، اقدام به استخدام گاردهای امنیتی خارجی نماید، زیرا راهی جز این وجود نداشت، اما فرا تر از آن اگر برویم تا همکنون بیش از 80 درصد کابینه در اختیار همان چهره هایی هستند که تا دیروز در حلقه جبهه شمال قرار داشتند، جبهه ای که پیش از ورود نیروهای جامعه جهانی، سوگند یاد کرده بودند تا این حکومت را نا کام سازند!

پروژه نا کام سازی دولت، از طریق استراتژی توسعه فقر مهمترین حرکت دشمنان افغانستان است که روی آن به طور بسیار برنامه ریزی شده اقدام کرده اند، و در جهت پوشش تبلیغاتی آن متاسفانه در داخل کشور اقدام به فعال سازی رسانه های عدیده ای کرده اند تا گوش و چشم مردم را با فضا سازی تبلیغاتی مسموم نماید.

و در همین راستا بود که یکی از آژانس های خبری چندی پیش خبر داد که دو کشور همجوار افغانستان صدها میلیون تن گندم را از داخل و اطراف افغانستان خریداری کرده اند، و در دشتها ی لم یزرع خود ریخته اند تا نابود شوند، تا آنها بتوانند، حتا دستر خانهای مردم را نیز از نان توهی سازد و بدینسان ترسیم عملی از فقر در جامعه افغانستان داشته باشند، تا مردم افغانستان در میان فشار فقر نا گزیر شوند که بر علیه دولت منتخب شان اقدام به خشونت ورزند!

مردم باید بدانند که 14 میلیارد دالر چرا به آنها نرسید، دنیا برای بازسازی افغانستان آمده بود، و کمک کردند، تا مردم افغانستان صاحب نان و زندگی شوند، اما سوگند قورت داده ها اجازه ندادند که دنیا این مبلغ را در جهت اعمار پروژه های زیر بنایی مصرف کنند، بلکه آنها تلاش کردند که مواد مصرفی را با مبادله چند دست خریداری کنند تا آنها در این میان بتوانند بخش هنگفتی از این پول را سرقت کنند!!

و این خود گامی اساسی بود در جهت این که دولت در اذهان مردم نا کار آمد جلوه کند، اما آنها با تلاش بسیار جدی کوشیدند که به مردم القاء کنند که این رئیس جمهور کرزی هست که قادر به اداره کشور نمی باشند، و باید مردم در انتخاب خویش تجدید نظر کنند، اما واقعیت این است که رئیس جمهور کرزی طی این سالهای گذشته با حوصله مندی بسیار زیاد توانسته است بر مشکلات کثیری که هر کدام شان می توانست بار دیگر افغانستان را به دام مرگ و نیستی بیندازد، مقابله کرده است، و امروز نیز با هوشیاری و آگاهی همیشگی مردم قادر خواهد بود که پلان شوم دشمنان افغانستان را برای همیشه نقش بر آب نماید.



|+| نوشته شده توسط یونس حیدری در جمعه 1387/05/25 | آرشیو نظرات

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر