مصاحبه با ذوالفقار اميد
تخريب افغانستان يک پلان بود
تهيه و تنظيم: عظيم محمدي
قرار است به کارته چهار بروم، کارته چهار امروزه منطقه اي هست، که در خود دو فرهنگ خشونت و مدارا را جاي داده است، خشونت از بخشي از ديوارهاي مي بارد، که ديروز توسط حکامش، از فراز کوهها کوفته مي شد، و مدارا که امروز ميراث داران آنها آمده اند و خانه هاي نيمه ويرانه خويش را اعمار کرده اند، من در کارته چهار قرار است با ذوالفقار اميد، ديدن نمايم، مردي جوان که انديشه والا براي خودش، وطنش دارد.
ذولفقار اميد، در سال 1358 شمسي در ولسوالي ميرامور ولايت دايکندي امروز، (ارزگان) چشم به جهان گشوده است، اما بيشترين دوران عمر خود را در مهاجرت سپري کرده است، داراي ليسانس کمپيوتر ساينس از کويته پاکستان مي باشد، و همچنان فارغ جامعه شناسي و فلسفه از دانشگاه علوم اجتماعي کابل مي باشد، و همکنون به عنوان مشاور در امور بينالملل در اداره امور وظيفه اجرا ميکند، و همچنان رهبري حزب کار و توسعه را نيز به عهده دارد، و مدعي است که در امور اجتماعي و مردمي نيز فعاليتهايي را انجام مي دهد، با او در زمينه حزبش، اهداف حزبي اش، و مشکلات فرا روي افغانستان راههای برون رفت به بحث نشستيم، که متن کامل آن را ذيلا مي خوانيد:
س: تصور مي کنم، حزب شما جزء اولين احزابي بود که جواز فعاليت اخذ نموده و شروع به کار کرد، مي خواستم بدانم، علت اصلي تشکيل حزب چه بود و آيا امروز توانستيد به آن اهداف برسيد يا خير؟
ذوالفقار اميد: علت اينکه چرا ما حزب را تشکيل داديم و اينکه چرا حزب تأسيس شد مشخضاً انتقادي بود به روند حزبداري يا احزابي که وجود داشتند و وضعيتي که آنها ايجاد کرده بودند، به همين دليل ، ما حزب جديد را تأسيس کرديم و هدف اين بود که يک تغييرات در پروسه حزبداري ايجاد شود، و همچنين خواهان اين بوديم که در اين پروسه جديد و زمان جديد چهرههاي جديد و نيات جديد بايد روي کار بيايد، که ما از جمله اولين حزبهايي بوديم که اقدام به ثبت و راجستريشن حزب کرديم و بحمدالله در اين قسمت موفق شديم و کار را شروع کرديم اما کار ما همزمان با مشکلات زياد و موانع زيادمواجه بود، زيرا از هر طرف تلاش اين بود که نبايد ما در ثبت و راجستر اين حزب موفق شويم و نبايد ما آغاز به کار کنيم.
س: مشکلات و موانع مشخصاً از سوي چه کساني ايجاد ميشد؟
ذوالفقار اميد: اين مشکلات مشخصاً از سوي احزابي که در آن زمان فعاليت داشتند و چهرههايي که در ميان مردم به نحوي کار ميکردند، بيشتر از سوي آنان مشکلات ايجاد ميشد.
س: شما گفتيد که هدف شما ايجاد تغيير در پروسه حزب داري بود،بفرمائيد که در اين راستا شما موفقيتي داشتيد ياخير؟
ذوالفقار اميد: فعلا هم و قبلا هم و زماني که ما شروع به کار کرديم حزب را به عنوان يک منبع رسيدن به قدرت و رسيدن و يا پوره شدن آرمانها و آرزوهاي مردم نمي دانستند، و يا خوبتر بگوئيم که هدف آنها از تاسيس حزب آوردن تغييرات در جامعه نبود، بلکه حزب منبع نفاق، منبع، جنبه و پارت در منطقه و منبع چاپيدن و تحقير کردن مردم، و منبع توزيع پول کشورهاي همسايه براي افرادي که از حزب پيروي و تابعيت ميکردند بود، شما طوري که از تعريف حزب ميدانيد، حزب عبارت از مجموعهاي که براي هدف مشخص کار ميکنند و آن هدف مشخص در راستاي تامين منافع مردمي است ولي متاسفانه احزاب سنتي آن طور نبود، به اين خاطر ما گفتيم که يک حرکت جديد، با چهرههاي جديد، با برنامههاي جديد، و با برنامههايي که واقعا براي مردم نفع داشته باشد، شروع کنيم. و آن را ادامه دهيم و فعلا هم به آن معتقد هستيم.
س: شما ميدانيد که هنوز در افغانستان مردم از احزاب و گروههايي که در جنايات بشري دخيل بودهاند وحشت دارند، چگونه ميتوان از اين مشکل عبور کرد و راه حل اين مشکل چيست؟
ذوالفقار اميد: شايد شما در جريان باشيدزماني که ما کار را شروع کرديم براي ما هم مشکلات زيادي خلق کردند، از جمله فشاري که از سوي قوماندانان روي اعضاي حزب وارد شد،اما ما سرسختانه ايستاديم،ما اصلا فکر اينکه تسليم شويم و يا اينکه بگوئيم ديگر کار نميکنيم به خود راه نداديم، و ما قاطعانه ايستاديم ما تلاش کرديم، بيشتر رسالت آگاهي بخشي داشته باشيم، در بين مردم و بر هماهنگي مردم زياد پافشاري داشتيم، و داريم و توجه کردهايم و فعلا هم اين روند ادامه دارد، ديگر اينکه در خود هرم قدرت و رأس قدرت کوشش ما اين هست و بوده که افراد شايسته بيايند تا افرادي که در ولايتها و ولسواليها هم معرفي ميشوند، افراد نيک باشند، انسانهايي که متعهد به منافع مردم باشند دلسوز باشند، و هم داراي بگروند و سابقه خوب بوده باشند، متاسفانه تا هنوز اين انتقاد را داريم که تا هنوز اين خواسته ها تحقق پيدا نکرده، اما مبارزه جريان دارد و هميشه يک زنگ خطر براي حکومت بود، که اگر وضعيت به اين قسم ادامه پيدا کند و اگر پاليسي ما مبتني بر اين قسم حرکتها باشد ما در آخر به يک بن بست ميرسيم، در آخر افغانستان باز هم مواجه ميشود با بحران. بحران سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و... عيناً امروز ما ميبينيم افغانستان امروز مراحل را که طي کرده پس سر ما به سنگ ميخورد، باز هم خطرات زيادي وجود دارد از طرف همان قوماندانان، از طرف افرادي که به مردم تعهد ندارد، به مردم نميايشند، از همين خاطر اين گپ ما فعلا به تجربه ثابت ميشود، که مبتني بر واقعيتهاي جامعه ما بوده، متاسفانه تا هنوز همان انتقاد ما وجود دارد، يعني آن پيشنهادهايي که ما داشتيم مورد قبول قرار نگرفته است.
س: به موضوع ناامني اشاره داشتيد و مشاهده ميشود که طالبان روز به روز قدرتمندتر ميشوند و جبهه ملي هم به نقل از بي بي سي ارتباطاتي را با طالبان بر قرار نموده به نظر شما افغانستان به سمت صلح ميرود يا يک بحران عميقتر؟
ذوالفقار اميد: اصلا عامل اصلي ناامني ناهماهنگي بين کشورها است، متاسفانه فعلا در افغانستان شاهد هستيم که کشورهاي مختلفي دست درازي کردند، و روي منافع خاص خود کار ميکنند، اگر کشورهاي همسايه است و اگر کشورهاي بيرون است اما بارها در تمام مجالس اين را ياد کرديم، که افغانستان زماني به ثبات و امنيت ميرسد که يک نوع هماهنگي در بيرون و يک اصلاحات دروني ايجاد شود. از دو جانب شروع شود هاهنگي در بيرون به اين معناست که کشورها روي نقاط مشترک يا نقاط مشترکي که ميبينند مثل تروريزم، ترياک، افراط گرايي و بنياد گرايي که نقاط مشترک براي همه کشورها است، يک خطر بزرگ است براي همه، روي اين مسايل بنشينند، و به يک توافق جمعي برسند، مسئله دوم اصلاحاتي که در درون هست، اولين اصلاحات اين است که افرادي که در ساختار معرفي ميشوند معرف، انسانهاي نيک باشد، جداي از افرادي که تعيين ميشود، مجرا، مجراي سالم باشد؟ سابقه درست داشته باشد، و وقتي که تعيينات صورت ميگيرد، بعد از آن نظارت وجود داشته باشد، کنترول وجود داشته باشد، متاسفانه از اين بُعد ما بسيار زياد ميلنگيم، کنترول و نظارت بسيار ضعيف است، و مجراهايي که افراد در پست ولايت و ولسوالي و وزارتخانهها، در رياستها، معرفي ميشوند، هم مجراهاي بسيار فاسدي است، مجرايي که زياد مردم به آن اعتماد ندارد، ديگر از اين دو طريق به تصور من ميشود که ناامني را مهار کرد، در غير اين صورت ما شاهد اين خواههيم بود که نا امني بيشتر شود و ما شاهد اين خواهيم بود که يک روزي جنگ تن به تن باز هم در بگيرد، به خاطر اينکه فرصت طلبهايي وجود دارند که شخصيت خود را از همان وضع گرفته، از وضعيت ناامن! مثل معروف است که ميگويد: «از آب گل آلود ماهي ميگيرند» و حالا هم در سدد همان هستند، يعني بسياري از همين فرصتطلبها را وقتي که مطالعه ميکنيم شخصيتشان، شخصيت عملي نيست، شخصيتشان؛ شخصيت خدمت نيست، شخصيتشان؛ شکل گرفته از شخصيتي نيست که يک کار بسيار بزرگ براي مردم افغانستان کرده باشد، اما بيشتر زدند و کوفتند و خوردند و بردند. شخصيتهايشان هم که برجسته شده بر اساس همين کارهايشان بوده است، و شاخصه ديگري وجود ندارد، از همين خاطر اين دو پيشنهاد است که هنوز ما در انتظار اين هستيم که هم جامعه بينالمللي متوجه اين موضوع شود، و هم دوستاني که در داخل ساختار حکومت قرار دارند.
س: يعني بايد منتظر جنگ ديگري بود؟
ذوالفقار اميد: اگر متوجه نشويم، اگر دلسوزانه کار نکنيم اگر اينکه اصلاحات تطبيق نشود با اين وضعيتي که فعلا داريم با اين پاليسي که فعلا داريم راه ما به طرف جنگ، ناآرامي و بحران عميقتر است.
س: با توجه به اينکه هر روز ما شاهد رشد بي رويه طالبان هستيم، از سوي ديگر گزارشهايي هم در يافت شده است، که جبهه متحد ملي (که خود يکي از عوامل بحران در کشور محسوب مي گرديده است ) با آنها در حال ديالوگ مي باشد، تحليل شما از آينده سياسي کشور چيست؟ واقعا افغانستان به کجا مي رود؟ صلح يا بحران عميق تر؟
ذوالفقار اميد: نظر ما راجع به کارهاي جناب کرزي اين است که او اولين گامي که برداشتند با يک کابينه ناهماهنگ حرکت کردند، يعني هميشه وقتي که تيم ناهماهنگ بود، انسان مطلقاً ناکام ميماند من بارها اين را ياد کردهام شما داريد ميبينيد که در خود کابينه افرادي هستند، که بر ضد حکومت کار ميکند، بر ضد پاليسيها و برنامههاي حکومت کار ميکند، و هم برنامههايي که از سوي دولت روي آنها کار ميشود، ضد آن عمل ميشود، پس طبيعي هست که در اين صورت کار به جاي نميرسد، و فعلا کابينه طوري هست که شکل کوچه را دارد، و کوچه از مواد مختلف توليد شده، در حالي که نه ما ميتوانستيم که در اوايل يک افراد خوبتر و شايستهتر را بياورديم و نه هم قادر بوديم که الترناتيو بديل داشته باشيم، مثلا شما در افغانستان شاهد هستيد که 7 يا 8 مجرا هستند که افراد را معرفي ميکند براي پست وزارتخانهها، ولايت و... و اين مجراها مشخص هست و همه ميدانند که 7 يا 8 مجرا چه هستند مجراي قومي است، تنظيمي است، جنگ و زد و خورد است و... و اين مجراها تعريف شده است، مجرايي بر اساس شايسته سالاري و لياقت و استعداد و تعهد و توانمندي کارايي ندارد، به همين لحاظ اين مجراها باز شد، و از اين مجراها افراد در کابينه و ولايتها منصوب شدند، ما خواستار اين بوديم، که علاوه اين مجراهاي موجود، مجراي الترناتيو هم بايد باشد، از افراد ملي، دلسوز و متعهد، افرادي که مردم به آنها اعتماد دارند متاسفانه وقتي که اين کار صورت نگرفت، امروز ميبينيم که وقتي که جناب کرزي يک مطلب را ميگويند، وقتي که يک وزير ميرود در يک جاي سفر ميکنند ضد سخنان کرزي گپ ميزنند ديگر طبيعي است که کار به جايي نميرسد.
س: با اين حال و به گفته شما کم کاري از خود آقاي کرزي است يا از تيم وي؟
ذوالفقار اميد: هم تيم و همچنان خود آقاي کرزي مقصر است در مشورهها و افرادي که از آنها مشوره ميگيرد، هم در خود انتخاب معرف و اينها طبيعي است که آقاي کرزي يک طرف قضيه است و مقصر است.
س: به هر حال با ا انتخابات رياست جمهوري چندان فاصله اي نداريم، علاقه مند بوديم که تحليل شما را از اوضاع بدانيم، آيا انتخابات داير خواهد شد؟ يا اينکه انتخابات به دليل گسترش بحران نا امني لغو شده و لويه جرگه فرا خوانده خواهد شد؟
ذوالفقار اميد: پافشاري من اين است که انتخابات برگزار شود اين پروسه دموکراتيک يا اين حرکت دموکراتيک که آغاز شده نبايد پيش روي آن موانع خلق شود، نبايد ما اين موانع را ايجاد کنيم، اگر انتخابات برگزار نشود، بهانهکلاني براي کساني ديگر هم که فعلا دنبال يک فرصت هستند، دنبال يک چانس هستند، و به دنبال اين خواهند بود که چگونه از اين روند استفاده سوء بکنند. و چگونه يک بهانه پيدا بکنند براي اين که بتوانند مسلحانه و يا غير مسلحانه ايستاده شوند. لذا پيشنهاد من اين است که بايد انتخابات برگزار شود، و اگر اين انتخابات برگزار نشود اين وضع بهتر نخواهد شد و وضعيت بحرانيتر ميشود، و اين عواقب بسيار بدي را به دنبال دارد که همه بايد متوجه باشيم روي اين مساله توجه بيشتر داشته باشيم.
س: آيا با وضع امنيتي فعلي که طالبان هر روز به سوي پايتخت نزديکتر ميشوند و عملاً کابل در محاصره طالبان است آيا انتخابات برگزار خواهد شد؟
ذوالفقار اميد: اگر وضع امنيتي را ما بهتر نسازيم يا اينکه ما در پاليسي خود تغيير نياوريم آن وقت تنها مسأله انتخابات نيست که زندگي مردم هم نابود خواهد شد، بسياري از نيتها و چهرهها و کتلهها حتي مشکل پيدا ميکنند، از اين خاطر وقتي که ناامني افزايش پيدا کند، مسأله تنها انتخابات نيست، اين مسأله در تمام مسائل تأثير گذار است و ما اميدواريم که وضع امنيتي بهتر شود. ما تجديد نظر بکنيم حتي فعلا اينکه دوستان بينالمللي هم ميگويند ما روي استراتژي خود تجديد نظر ميکنيم، يا اينکه استراتژي ما استراتژي کامياب نبوده و خود حکومت هم که اذان اصلاحات را داده در اين وقتها هم شايد يک تغييراتي در کابينه بيايد، ديگر از هر طرف متوجه شدند که اين پاليسيها، پاليسيهاي عملي در افغانستان نبوده است و شما صحبتهاي نماينده اتحاديه اروپا را هم شنيديد که خود کابينه و اطرافيان آقاي بوش روي تغيير استراتژي کار ميکنند در افغانستان.
س: به نظر شما در دولت بعدي جنايت کاران جنگي و احزاب ناقض حقوق بشر همچنان در رأس هرم قدرت جاي خواهند داشت و يا اينکه دنيا به خواسته مردم افغانستان توجه نموده و براي حذف آنها از رأس هرم قدرت ملت افغانستان را ياري خواهند کرد؟
ذوالفقار اميد: من زياد بر اين موضوع باورمند نيستم که دوستان بينالمللي صادقانه در افغانستان کار بکنند دوستان بينالمللي هميشه در کشورهاي ضعيف و عقب مانده بيشتر پروسه را سياسي کرده اند، نه اينکه پروسه واقعا يک پروسه قانوني باشد، و قانون در آن احترام شود و قانون تطبيق شود و عدالت و حقوق بشر احترام شود، زياد ما ديديم و شاهد بوديم که توجه نشده است بيشتر آن چيزي که منافع سياسياش بوده و سياست ايجاب کرده انجام شده است. پيشتر هم در مسئله عراق و افغانستان هم مسأله تامين امنيت و آوردن امنيت ولو از هر مجرايي و مجراي نامشروع هم اگر باشد است، و من زياد خوشبين و يا باورمند نيستم، که در آينده واقعا ناقضين حقوق بشر به دادگاه کشانيده شود، و به صداي عدالت خواهي مردم پاسخ داده شود، آرزوهاي مردم افغانستان تحقق پيدا کند من زياد باورمند نيستم!
س: تا کنون افغانستان در هيچ عرصه اي رشد زير بنايي نداشته است، و شما هم نام حزب خودتان را حزب توسعه و کار گذاشته ايد، به نظر شما علت اينکه افغانستان در ارتباط با توسعه صنعتي، فني، اقتصادي و... اصلا رشد نکرده است چيست؟ حزب شما براي وصول به اين ضرورتهاي چه طرح و پلاني دارد؟
ذوالفقار اميد: زير بناهاي اقتصادي و يا زيربناهاي اجتماعي و فرهنگي در عرصههاي مختلف اگر توجه کنيم متاسفانه در افغانستان وجود ندارد، البته افغانستان صاحب زيربناها بود، اما جنگهاي طولاني مدت در افغانستان اتفاق افتاده و هم بيبند باري مطلق که در افغانستان حکم فرما شد، تمام زيربناها از بين رفت، اصلا اين مسئله يعني تخريب افغانستان و تمام زيربناهاي آن يک پلان بود، يک پروژه بود که چنان شد و زير بناهاي افغانستان در تمام عرصهها از بين رفت و فعلا در اين زمينه تلاشهايي هم صورت گرفته، از طرف جامعه بينالمللي هم از طرف حکومت و هم از طرف نهادها، اما من معتقد به اين هستم که زمان ميخواهد، انشاالله اميدواري هست که دوباره زيربناهاي افغانستان جان بگيرد و افغانستان از اين وضعيت که فعلا دارد بيرون شود، ولي با وضعيت فعلي آدم زياد باورمند نيست، يعني خواست مردم اين هست، اگر جامعه بينالمللي هست، هم به زيربناها توجه نکرده و اگر هم کاري شده بيشتر کارهاي روبنايي بوده، حکومت افغانستان هم به اين موضوع زياد توجه نداشته، بيتوجهي آنها هم که دلايل خود را دارد، که مي گويند، ناامني است، وضعيتي که ما از صفر شروع کرديم، و راجع به رشد زيربناها، بايد تمام نهادها، تلاش بکنند، به خصوص قوه مقننه که بايد در جهت تصويب قانون اقدام جدي بکند، يک قانوني که دست و پا گير نباشد، يک قانوني که کار ميشود سوق بدهد به طرف رشد و پيشرفت، در اين سلسله توجه زيادي کردهايم و تعديلات و اصلاحاتي را پيشنهاد کردهايم، که خوب وقتي که امنيت تامين شود، خود به خود زيربناها بدون توجه جامعه بينالمللي و حکومت جان ميگيرد تا کشور به يک کشور باثبات تبديل شود ثبات اقتصادي ثبات اجتماعي و فرهنگي و... در اين رابطه تلاش ما وجود دارد که ما هم در تمام ابعاد پيشنهادهايي داشته باشيم و پيشنهادهاي اصلاحي به خصوص در مسئله امنيت و قوانين و ... که در اين عرصه بسيار ذي دخل بودهايم و کوشش کردهايم.
س: به هر حال تحليل نهايي شما از اوضاع کشور چيست؟ مداخلات روز افزون ايران، روسيه و ... روز به روز در حال افزايش است، آيا دولت مرکزي توانمندي اين را خواهد يافت که بتواند با همه اين مشکلات مقابله نمايد و سر بلند بيرون شود؟
ذوالفقار اميد: بعيد به نظر ميرسد، چرا که هميشه زمينه مداخله در درون است، و در درون افغانستان، افرادي هست که فعلا در پستهاي بسيار بلند کليدي وظيفه اجرا ميکنند و رابطه بسيار تنگاتنگ دارد و به نفع کشورهاي همسايه کار ميکند و تا زماني که ما روي اين افراد تجديد نظر نکنيم، و يک تغييرات و تبديلات رونما نشود، من فکر ميکنم که ما نتوانيم، با مداخلات کشورهاي همسايه مبارزه جدي کنيم، يا مداخلات آنها را کم کنيم، اين به يک بازنگري دروني نياز دارد، بعضي وقتها دوستان گلايه ميکنند، که پاکستان مداخله ميکند، ايران مداخله ميکند، يعني در حالي که ما و شما ميدانيم که يک رقابت تنگاتنگ وجود دارد، و آنها هيچ وقت نميخواهد يک افغانستان مقتدر در کنارشان رشد بکند، وقتي که اين مطلب را درک کرديم، جاي گلايه هم وجود ندارد، چرا ما گلايه کنيم، ما بايد روي خود بيشتر فکر کنيم، تا اينکه انسان ضعيف نباشد.
وقتي انسان ضعيف نبود، ميکروب در بدنش راه پيدا نميکند، و مريض نميشود (يعني ما بسيار ضعيف هستيم و اين ضعف ما عوامل بسيار زيادي دارد، به نظر من ما در درون خود يک بازنگري بايد بکنيم، در غير اين صورت هميشه زمينهها فراهم است.
س: نظر شما در رابطه با پيک عدالت چيست و اگر توصيهاي داريد بفرماييد؟
ذوالفقار اميد: اول اينکه من بسيار خوشحالم که دوهفته نامه پيک عدالت نشر ميشود، پيشنهاد من اين بود که اولا کوشش شود پيک عدالت متفاوت باشد با نشريات ديگر، ناگفتهها را بايد بگويد، هرچند که گفتن ناگفتهها با خطرات همراه است ولي نظر من اين است که چند اصل را بايد در نظر بگيريد، که مهمترين آن خواستهها آمال و آرزوي مردم ما است، مسئله ديگر وحدت افغانستان است، يعني به اعتقاد من تا زماني که افغانستان به يک کشور واحد و به يک کشور متحد تبديل نشود، يا بهتر است بگويم که افغانستان تا زماني که در درون يک وحدت ملي نداشته باشد، تا اينکه افغانها دست به دست همديگر نداده باشند، يا به تعبير ديگر زماني که ما به درک واقعي نرسيدهايم که افغانستان خانه مشترک ماست، بسيار از محالات است که ما شاهد يک افغانستان باثبات باشيم، بسيار از محالات است، که ما شاهد يک افغانستان پيشرفته باشيم، و اين يکي از اعتقادات اساسي من است، و اصل ديگر اين که دين مقدس من و شما اسلام است، که همان طوري که ميدانيد تمام مردم ما معتقد هستند، و به اعتقاد خود بسيار احترام هم دارند، و اين اصول را بايد در نظر داشته باشيم، و مبتني بر اين اصول پيک عدالت بايد کارهاي خود را پيش ببرد، و زياد نگراني و دلهره و ترس را به دل راه ندهد، حتي در بسياري از مسايل ميشود که يک سروي داشته باشيد مثلا راجع به عدالت انتقالي با اين پرسش که آيا ناقضين حقوق بشرو جنايتکاران جنگي بايد محاکمه شوند يا خير؟ و اگر واقعا مردم ميگويند دادگاه لازم نيست، پس ما هم نبايد به آن اصرار کنيم، و هميشه آن چيزي که خواست مردم است را انعکاس بدهيد و اگر مردم گفتند ببخشيد، پيک عدالت بايد همان را انعکاس بدهد. و هميشه بايد به مردم مراجعه کرد. بسياري از وقتها نشريات چيزي را که اعلان ميکنند خود را نمايندههاي مردم ميگويند، اما هيچوقت به آراء مردم مراجعه نکرده و از آنها سئوال نکردهاند، حتي شما ميتوانيد از نهادهاي اجتماعي و سياسي راجع به يک مسأله نظر خواهي کنيد، و وقتي که نشر ميشود، آن مسئله نزديک بر واقعيت خواهد بود، چرا که مبتني بر واقعيت است، و ديگر اينکه با شخصيتها مصاحبه کنيد، و شخصيتهاي مختلف در عرصههاي مخلتف را معرفي کنيد، مثلا شخصيتهاي علمي، فرهنگي و... مثلا امروز هيچ نشريه کتاب معرفي نميکند، شاعر معرفي نميکند، استعدادهاي جديد را معرفي نميکند، اين خوب است که در اين راستا بايد پيک عدالت کار کند، حتي با ناقضين حقوق بشر و نظرات آنها هم بايد انعکاس پيدا کند و نشريهاي باشد که دنبال واقعيتها باشد و حقيقتگرا.
|+| نوشته شده توسط یونس حیدری در یکشنبه 1387/07/21 | آرشیو نظرات
۱۳۸۸ اسفند ۲۸, جمعه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر