۱۳۸۸ اسفند ۲۸, جمعه

مصاحبه با ذوالفقار امید

مصاحبه با ذوالفقار اميد

تخريب افغانستان يک پلان بود

تهيه و تنظيم: عظيم محمدي

قرار است به کارته چهار بروم، کارته چهار امروزه منطقه اي هست، که در خود دو فرهنگ خشونت و مدارا را جاي داده است، خشونت از بخشي از ديوارهاي مي بارد، که ديروز توسط حکامش، از فراز کوهها کوفته مي شد، و مدارا که امروز ميراث داران آنها آمده اند و خانه هاي نيمه ويرانه خويش را اعمار کرده اند، من در کارته چهار قرار است با ذوالفقار اميد، ديدن نمايم، مردي جوان که انديشه والا براي خودش، وطنش دارد.

ذولفقار اميد، در سال 1358 شمسي در ولسوالي ميرامور ولايت دايکندي امروز، (ارزگان) چشم به جهان گشوده است، اما بيشترين دوران عمر خود را در مهاجرت سپري کرده است، داراي ليسانس کمپيوتر ساينس از کويته پاکستان مي باشد، و همچنان فارغ جامعه شناسي و فلسفه از دانشگاه علوم اجتماعي کابل مي باشد، و همکنون به عنوان مشاور در امور بين‎الملل در اداره امور وظيفه اجرا مي‎کند، و همچنان رهبري حزب کار و توسعه را نيز به عهده دارد، و مدعي است که در امور اجتماعي و مردمي نيز فعاليت‎هايي را انجام مي دهد، با او در زمينه حزبش، اهداف حزبي اش، و مشکلات فرا روي افغانستان راههای برون رفت به بحث نشستيم، که متن کامل آن را ذيلا مي خوانيد:

س: تصور مي کنم، حزب شما جزء اولين احزابي بود که جواز فعاليت اخذ نموده و شروع به کار کرد، مي خواستم بدانم، علت اصلي تشکيل حزب چه بود و آيا امروز توانستيد به آن اهداف برسيد يا خير؟

ذوالفقار اميد: علت اين‎که چرا ما حزب را تشکيل داديم و اين‎که چرا حزب تأسيس شد مشخضاً انتقادي بود به روند حزب‎داري يا احزابي که وجود داشتند و وضعيتي که آن‎ها ايجاد کرده بودند، به همين دليل ، ما حزب جديد را تأسيس کرديم و هدف اين بود که يک تغييرات در پروسه حزب‎داري ايجاد شود، و همچنين خواهان اين بوديم که در اين پروسه جديد و زمان جديد چهره‎هاي جديد و نيات جديد بايد روي کار بيايد، که ما از جمله اولين حزب‎هايي بوديم که اقدام به ثبت و راجستريشن حزب کرديم و بحمدالله در اين قسمت موفق شديم و کار را شروع کرديم اما کار ما همزمان با مشکلات زياد و موانع زيادمواجه بود، زيرا از هر طرف تلاش اين بود که نبايد ما در ثبت و راجستر اين حزب موفق شويم و نبايد ما آغاز به کار کنيم.

س: مشکلات و موانع مشخصاً از سوي چه کساني ايجاد مي‎شد؟

ذوالفقار اميد: اين مشکلات مشخصاً از سوي احزابي که در آن زمان فعاليت داشتند و چهره‎هايي که در ميان مردم به نحوي کار مي‎کردند، بيشتر از سوي آنان مشکلات ايجاد مي‎شد.

س: شما گفتيد که هدف شما ايجاد تغيير در پروسه حزب داري بود،بفرمائيد که در اين راستا شما موفقيتي داشتيد ياخير؟

ذوالفقار اميد: فعلا هم و قبلا هم و زماني که ما شروع به کار کرديم حزب را به عنوان يک منبع رسيدن به قدرت و رسيدن و يا پوره شدن آرمان‎ها و آرزوهاي مردم نمي دانستند، و يا خوب‎تر بگوئيم که هدف آنها از تاسيس حزب آوردن تغييرات در جامعه نبود، بلکه حزب منبع نفاق، منبع، جنبه و پارت در منطقه و منبع چاپيدن و تحقير کردن مردم، و منبع توزيع پول کشورهاي همسايه براي افرادي که از حزب پيروي و تابعيت مي‎کردند بود، شما طوري که از تعريف حزب مي‎دانيد، حزب عبارت از مجموعه‎اي که براي هدف مشخص کار مي‎کنند و آن هدف مشخص در راستاي تامين منافع مردمي است ولي متاسفانه احزاب سنتي آن طور نبود، به اين خاطر ما گفتيم که يک حرکت جديد، با چهره‎هاي جديد، با برنامه‎هاي جديد، و با برنامه‎هايي که واقعا براي مردم نفع داشته باشد، شروع کنيم. و آن را ادامه دهيم و فعلا هم به آن معتقد هستيم.

س: شما مي‎دانيد که هنوز در افغانستان مردم از احزاب و گروه‎هايي که در جنايات بشري دخيل بوده‎اند وحشت دارند، چگونه مي‎توان از اين مشکل عبور کرد و راه حل اين مشکل چيست؟

ذوالفقار اميد: شايد شما در جريان باشيدزماني که ما کار را شروع کرديم براي ما هم مشکلات زيادي خلق کردند، از جمله فشاري که از سوي قوماندانان روي اعضاي حزب وارد شد،اما ما سرسختانه ايستاديم،ما اصلا فکر اينکه تسليم شويم و يا اين‎که بگوئيم ديگر کار نمي‎کنيم به خود راه نداديم، و ما قاطعانه ايستاديم ما تلاش کرديم، بيشتر رسالت آگاهي بخشي داشته باشيم، در بين مردم و بر هماهنگي مردم زياد پافشاري داشتيم، و داريم و توجه کرد‎ه‎ايم و فعلا هم اين روند ادامه دارد، ديگر اين‎که در خود هرم قدرت و رأس قدرت کوشش ما اين هست و بوده که افراد شايسته بيايند تا افرادي که در ولايت‎ها و ولسوالي‎ها هم معرفي مي‎شوند، افراد نيک باشند، انسان‎هايي که متعهد به منافع مردم باشند دلسوز باشند، و هم داراي بگروند و سابقه خوب بوده باشند، متاسفانه تا هنوز اين انتقاد را داريم که تا هنوز اين خواسته ها تحقق پيدا نکرده، اما مبارزه جريان دارد و هميشه يک زنگ خطر براي حکومت بود، که اگر وضعيت به اين قسم ادامه پيدا کند و اگر پاليسي ما مبتني بر اين قسم حرکت‎ها باشد ما در آخر به يک بن بست مي‎رسيم، در آخر افغانستان باز هم مواجه مي‎شود با بحران. بحران سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و... عيناً امروز ما مي‎بينيم افغانستان امروز مراحل را که طي کرده پس سر ما به سنگ مي‎خورد، باز هم خطرات زيادي وجود دارد از طرف همان قوماندانان، از طرف افرادي که به مردم تعهد ندارد، به مردم نمي‎ايشند، از همين خاطر اين گپ ما فعلا به تجربه ثابت مي‎شود، که مبتني بر واقعيت‎هاي جامعه ما بوده، متاسفانه تا هنوز همان انتقاد ما وجود دارد، يعني آن پيشنهادهايي که ما داشتيم مورد قبول قرار نگرفته است.

س: به موضوع ناامني اشاره داشتيد و مشاهده مي‎شود که طالبان روز به روز قدرتمندتر مي‎شوند و جبهه ملي هم به نقل از بي بي سي ارتباطاتي را با طالبان بر قرار نموده به نظر شما افغانستان به سمت صلح مي‎رود يا يک بحران عميق‎تر؟

ذوالفقار اميد: اصلا عامل اصلي ناامني ناهماهنگي بين کشورها است، متاسفانه فعلا در افغانستان شاهد هستيم که کشورهاي مختلفي دست درازي کردند، و روي منافع خاص خود کار مي‎کنند، اگر کشورهاي همسايه است و اگر کشورهاي بيرون است اما بارها در تمام مجالس اين را ياد کرديم، که افغانستان زماني به ثبات و امنيت مي‎رسد که يک نوع هماهنگي در بيرون و يک اصلاحات دروني ايجاد شود. از دو جانب شروع شود هاهنگي در بيرون به اين معناست که کشورها روي نقاط مشترک يا نقاط مشترکي که مي‎بينند مثل تروريزم، ترياک، افراط گرايي و بنياد گرايي که نقاط مشترک براي همه کشورها است، يک خطر بزرگ است براي همه، روي اين مسايل بنشينند، و به يک توافق جمعي برسند، مسئله دوم اصلاحاتي که در درون هست، اولين اصلاحات اين است که افرادي که در ساختار معرفي مي‎شوند معرف، انسان‎هاي نيک باشد، جداي از افرادي که تعيين مي‎شود، مجرا، مجراي سالم باشد؟ سابقه درست داشته باشد، و وقتي که تعيينات صورت مي‎گيرد، بعد از آن نظارت وجود داشته باشد، کنترول وجود داشته باشد، متاسفانه از اين بُعد ما بسيار زياد مي‎لنگيم، کنترول و نظارت بسيار ضعيف است، و مجراهايي که افراد در پست ولايت و ولسوالي و وزارت‎خانه‎ها، در رياست‎ها، معرفي مي‎شوند، هم مجراهاي بسيار فاسدي است، مجرايي که زياد مردم به آن اعتماد ندارد، ديگر از اين دو طريق به تصور من مي‎شود که ناامني را مهار کرد، در غير اين صورت ما شاهد اين خواههيم بود که نا امني بيشتر شود و ما شاهد اين خواهيم بود که يک روزي جنگ تن به تن باز هم در بگيرد، به خاطر اين‎که فرصت طلب‎هايي وجود دارند که شخصيت‎ خود را از همان وضع گرفته، از وضعيت ناامن! مثل معروف است که مي‎گويد: «از آب گل آلود ماهي مي‎گيرند» و حالا هم در سدد همان هستند، يعني بسياري از همين فرصت‎طلب‎ها را وقتي که مطالعه مي‎کنيم شخصيت‎شان، شخصيت عملي نيست، شخصيت‎شان؛ شخصيت خدمت نيست، شخصيت‎شان؛ شکل گرفته از شخصيتي نيست که يک کار بسيار بزرگ براي مردم افغانستان کرده باشد، اما بيشتر زدند و کوفتند و خوردند و بردند. شخصيت‎هاي‎شان هم که برجسته شده بر اساس همين کارهاي‎شان بوده است، و شاخصه ديگري وجود ندارد، از همين خاطر اين دو پيشنهاد است که هنوز ما در انتظار اين هستيم که هم جامعه بين‎المللي متوجه اين موضوع شود، و هم دوستاني که در داخل ساختار حکومت قرار دارند.

س: يعني بايد منتظر جنگ ديگري بود؟

ذوالفقار اميد: اگر متوجه نشويم، اگر دلسوزانه کار نکنيم اگر اين‎که اصلاحات تطبيق نشود با اين وضعيتي که فعلا داريم با اين پاليسي که فعلا داريم راه ما به طرف جنگ، ناآرامي و بحران عميق‎تر است.

س: با توجه به اينکه هر روز ما شاهد رشد بي رويه طالبان هستيم، از سوي ديگر گزارشهايي هم در يافت شده است، که جبهه متحد ملي (که خود يکي از عوامل بحران در کشور محسوب مي گرديده است ) با آنها در حال ديالوگ مي باشد، تحليل شما از آينده سياسي کشور چيست؟ واقعا افغانستان به کجا مي رود؟ صلح يا بحران عميق تر؟

ذوالفقار اميد: نظر ما راجع به کارهاي جناب کرزي اين است که او اولين گامي که برداشتند با يک کابينه ناهماهنگ حرکت کردند، يعني هميشه وقتي که تيم ناهماهنگ بود، انسان مطلقاً ناکام مي‎ماند من بارها اين را ياد کرده‎ام شما داريد مي‎بينيد که در خود کابينه افرادي هستند، که بر ضد حکومت کار مي‎کند، بر ضد پاليسي‎ها و برنامه‎هاي حکومت کار مي‎کند، و هم برنامه‎هايي که از سوي دولت روي آن‎ها کار مي‎شود، ضد آن عمل مي‎شود، پس طبيعي هست که در اين صورت کار به جاي نمي‎رسد، و فعلا کابينه طوري هست که شکل کوچه را دارد، و کوچه از مواد مختلف توليد شده، در حالي که نه ما مي‎توانستيم که در اوايل يک افراد خوب‎تر و شايسته‎تر را بياورديم و نه هم قادر بوديم که الترناتيو بديل داشته باشيم، مثلا شما در افغانستان شاهد هستيد که 7 يا 8 مجرا هستند که افراد را معرفي مي‎کند براي پست وزارت‎خانه‎ها، ولايت و... و اين مجراها مشخص هست و همه مي‎دانند که 7 يا 8 مجرا چه هستند مجراي قومي است، تنظيمي است، جنگ و زد و خورد است و... و اين مجراها تعريف شده است، مجرايي بر اساس شايسته سالاري و لياقت و استعداد و تعهد و توانمندي کارايي ندارد، به همين لحاظ اين مجراها باز شد، و از اين مجراها افراد در کابينه و ولايت‎ها منصوب شدند، ما خواستار اين بوديم، که علاوه اين مجراهاي موجود، مجراي الترناتيو هم بايد باشد، از افراد ملي، دلسوز و متعهد، افرادي که مردم به آن‎ها اعتماد دارند متاسفانه وقتي که اين کار صورت نگرفت، امروز مي‎بينيم که وقتي که جناب کرزي يک مطلب را مي‎گويند، وقتي که يک وزير مي‎رود در يک جاي سفر مي‎کنند ضد سخنان کرزي گپ مي‎زنند ديگر طبيعي است که کار به جايي نمي‎رسد.

س: با اين حال و به گفته شما کم کاري از خود آقاي کرزي است يا از تيم وي؟

ذوالفقار اميد: هم تيم و همچنان خود آقاي کرزي مقصر است در مشوره‎ها و افرادي که از آن‎ها مشوره مي‎گيرد، هم در خود انتخاب معرف و اين‎ها طبيعي است که آقاي کرزي يک طرف قضيه است و مقصر است.

س: به هر حال با ا انتخابات رياست جمهوري چندان فاصله اي نداريم، علاقه مند بوديم که تحليل شما را از اوضاع بدانيم، آيا انتخابات داير خواهد شد؟ يا اينکه انتخابات به دليل گسترش بحران نا امني لغو شده و لويه جرگه فرا خوانده خواهد شد؟

ذوالفقار اميد: پافشاري من اين است که انتخابات برگزار شود اين پروسه دموکراتيک يا اين حرکت دموکراتيک که آغاز شده نبايد پيش روي آن موانع خلق شود، نبايد ما اين موانع را ايجاد کنيم، اگر انتخابات برگزار نشود، بهانه‎کلاني براي کساني ديگر هم که فعلا دنبال يک فرصت هستند، دنبال يک چانس هستند، و به دنبال اين خواهند بود که چگونه از اين روند استفاده سوء بکنند. و چگونه يک بهانه پيدا بکنند براي اين که بتوانند مسلحانه و يا غير مسلحانه ايستاده شوند. لذا پيشنهاد من اين است که بايد انتخابات برگزار شود، و اگر اين انتخابات برگزار نشود اين وضع بهتر نخواهد شد و وضعيت بحراني‎تر مي‎شود، و اين عواقب بسيار بدي را به دنبال دارد که همه بايد متوجه باشيم روي اين مساله توجه بيشتر داشته باشيم.

س: آيا با وضع امنيتي فعلي که طالبان هر روز به سوي پايتخت نزديکتر مي‎شوند و عملاً کابل در محاصره طالبان است آيا انتخابات برگزار خواهد شد؟

ذوالفقار اميد: اگر وضع امنيتي را ما بهتر نسازيم يا اين‎که ما در پاليسي خود تغيير نياوريم آن وقت تنها مسأله انتخابات نيست که زندگي مردم هم نابود خواهد شد، بسياري از نيت‎ها و چهره‎ها و کتله‎ها حتي مشکل پيدا مي‎کنند، از اين خاطر وقتي که ناامني افزايش پيدا کند، مسأله تنها انتخابات نيست، اين مسأله در تمام مسائل تأثير گذار است و ما اميدواريم که وضع امنيتي بهتر شود. ما تجديد نظر بکنيم حتي فعلا اين‎که دوستان بين‎المللي هم مي‎گويند ما روي استراتژي خود تجديد نظر مي‎کنيم، يا اين‎که استراتژي ما استراتژي کامياب نبوده و خود حکومت هم که اذان اصلاحات را داده در اين وقت‎ها هم شايد يک تغييراتي در کابينه بيايد، ديگر از هر طرف متوجه شدند که اين پاليسي‎ها، پاليسي‎هاي عملي در افغانستان نبوده است و شما صحبت‎هاي نماينده اتحاديه اروپا را هم شنيديد که خود کابينه و اطرافيان آقاي بوش روي تغيير استراتژي کار مي‎کنند در افغانستان.

س: به نظر شما در دولت بعدي جنايت کاران جنگي و احزاب ناقض حقوق بشر همچنان در رأس هرم قدرت جاي خواهند داشت و يا اينکه دنيا به خواسته مردم افغانستان توجه نموده و براي حذف آنها از رأس هرم قدرت ملت افغانستان را ياري خواهند کرد؟

ذوالفقار اميد: من زياد بر اين موضوع باورمند نيستم که دوستان بين‎المللي صادقانه در افغانستان کار بکنند دوستان بين‎المللي هميشه در کشورهاي ضعيف و عقب مانده بيشتر پروسه را سياسي کرده اند، نه اين‎که پروسه واقعا يک پروسه قانوني باشد، و قانون در آن احترام شود و قانون تطبيق شود و عدالت و حقوق بشر احترام شود، زياد ما ديديم و شاهد بوديم که توجه نشده است بيشتر آن چيزي که منافع سياسي‎اش بوده و سياست ايجاب ‎کرده انجام شده است. پيشتر هم در مسئله عراق و افغانستان هم مسأله تامين امنيت و آوردن امنيت ولو از هر مجرايي و مجراي نامشروع هم اگر باشد است، و من زياد خوش‎بين و يا باورمند نيستم، که در آينده واقعا ناقضين حقوق بشر به دادگاه کشانيده شود، و به صداي عدالت خواهي مردم پاسخ داده شود، آرزوهاي مردم افغانستان تحقق پيدا کند من زياد باورمند نيستم!

س: تا کنون افغانستان در هيچ عرصه اي رشد زير بنايي نداشته است، و شما هم نام حزب خودتان را حزب توسعه و کار گذاشته ايد، به نظر شما علت اينکه افغانستان در ارتباط با توسعه صنعتي، فني، اقتصادي و... اصلا رشد نکرده است چيست؟ حزب شما براي وصول به اين ضرورتهاي چه طرح و پلاني دارد؟

ذوالفقار اميد: زير بناهاي اقتصادي و يا زيربناهاي اجتماعي و فرهنگي در عرصه‎هاي مختلف اگر توجه کنيم متاسفانه در افغانستان وجود ندارد، البته افغانستان صاحب زيربناها بود، اما جنگ‎هاي طولاني مدت در افغانستان اتفاق افتاده و هم بي‎بند باري مطلق که در افغانستان حکم فرما شد، تمام زيربناها از بين رفت، اصلا اين مسئله يعني تخريب افغانستان و تمام زيربناهاي آن يک پلان بود، يک پروژه بود که چنان شد و زير بناهاي افغانستان در تمام عرصه‎ها از بين رفت و فعلا در اين زمينه تلاش‎هايي هم صورت گرفته، از طرف جامعه بين‎المللي هم از طرف حکومت و هم از طرف نهادها، اما من معتقد به اين هستم که زمان مي‎خواهد، انشاالله اميدواري هست که دوباره زيربناهاي افغانستان جان بگيرد و افغانستان از اين وضعيت که فعلا دارد بيرون شود، ولي با وضعيت فعلي آدم زياد باورمند نيست، يعني خواست مردم اين هست، اگر جامعه بين‎المللي هست، هم به زيربناها توجه نکرده و اگر هم کاري شده بيشتر کارهاي روبنايي بوده، حکومت افغانستان هم به اين موضوع زياد توجه نداشته، بي‎توجهي‎ آن‎ها هم که دلايل خود را دارد، که مي گويند، ناامني است، وضعيتي که ما از صفر شروع کرديم، و راجع به رشد زيربناها، بايد تمام نهادها، تلاش بکنند، به خصوص قوه مقننه که بايد در جهت تصويب قانون اقدام جدي بکند، يک قانوني که دست و پا گير نباشد، يک قانوني که کار مي‎شود سوق بدهد به طرف رشد و پيشرفت، در اين سلسله توجه زيادي کرده‎ايم و تعديلات و اصلاحاتي را پيشنهاد کرده‎ايم، که خوب وقتي که امنيت تامين شود، خود به خود زيربناها بدون توجه جامعه بين‎المللي و حکومت جان مي‎گيرد تا کشور به يک کشور باثبات تبديل شود ثبات اقتصادي ثبات اجتماعي و فرهنگي و... در اين رابطه تلاش ما وجود دارد که ما هم در تمام ابعاد پيشنهادهايي داشته باشيم و پيشنهادهاي اصلاحي به خصوص در مسئله امنيت و قوانين و ... که در اين عرصه بسيار ذي دخل بوده‎ايم و کوشش کرده‎ايم.

س: به هر حال تحليل نهايي شما از اوضاع کشور چيست؟ مداخلات روز افزون ايران، روسيه و ... روز به روز در حال افزايش است، آيا دولت مرکزي توانمندي اين را خواهد يافت که بتواند با همه اين مشکلات مقابله نمايد و سر بلند بيرون شود؟

ذوالفقار اميد: بعيد به نظر مي‎رسد، چرا که هميشه زمينه مداخله در درون است، و در درون افغانستان، افرادي هست که فعلا در پست‎هاي بسيار بلند کليدي وظيفه اجرا مي‎کنند و رابطه بسيار تنگاتنگ دارد و به نفع کشورهاي همسايه کار مي‎کند و تا زماني که ما روي اين افراد تجديد نظر نکنيم، و يک تغييرات و تبديلات رونما نشود، من فکر مي‎کنم که ما نتوانيم، با مداخلات کشورهاي همسايه مبارزه جدي کنيم، يا مداخلات آن‎ها را کم کنيم، اين به يک بازنگري دروني نياز دارد، بعضي وقت‎ها دوستان گلايه مي‎کنند، که پاکستان مداخله مي‎کند، ايران مداخله مي‎کند، يعني در حالي که ما و شما مي‎دانيم که يک رقابت تنگاتنگ وجود دارد، و آن‎ها هيچ وقت نمي‎خواهد يک افغانستان مقتدر در کنارشان رشد بکند، وقتي که اين مطلب را درک کرديم، جاي گلايه هم وجود ندارد، چرا ما گلايه کنيم، ما بايد روي خود بيشتر فکر کنيم، تا اين‎که انسان ضعيف نباشد.

وقتي انسان ضعيف نبود، ميکروب در بدنش‎ راه پيدا نمي‎کند، و مريض نمي‎شود (يعني ما بسيار ضعيف هستيم و اين ضعف ما عوامل بسيار زيادي ‎دارد، به نظر من ما در درون خود يک بازنگري بايد بکنيم، در غير اين صورت هميشه زمينه‎ها فراهم است.

س: نظر شما در رابطه با پيک عدالت چيست و اگر توصيه‎اي داريد بفرماييد؟

ذوالفقار اميد: اول اين‎که من بسيار خوشحالم که دوهفته نامه پيک عدالت نشر مي‎شود، پيشنهاد من اين بود که اولا کوشش شود پيک عدالت متفاوت باشد با نشريات ديگر، ناگفته‎ها را بايد بگويد، هرچند که گفتن ناگفته‎ها با خطرات همراه است ولي نظر من اين است که چند اصل را بايد در نظر بگيريد، که مهمترين آن خواسته‎ها آمال و آرزوي مردم ما است، مسئله ديگر وحدت افغانستان است، يعني به اعتقاد من تا زماني که افغانستان به يک کشور واحد و به يک کشور متحد تبديل نشود، يا بهتر است بگويم که افغانستان تا زماني که در درون يک وحدت ملي نداشته باشد، تا اين‎که افغان‎ها دست به دست همديگر نداده باشند، يا به تعبير ديگر زماني که ما به درک واقعي نرسيده‎ايم که افغانستان خانه مشترک ماست، بسيار از محالات است که ما شاهد يک افغانستان باثبات باشيم، بسيار از محالات است، که ما شاهد يک افغانستان پيشرفته باشيم، و اين يکي از اعتقادات اساسي من است، و اصل ديگر اين که دين مقدس من و شما اسلام است، که همان طوري که مي‎دانيد تمام مردم ما معتقد هستند، و به اعتقاد خود بسيار احترام هم دارند، و اين اصول را بايد در نظر داشته باشيم، و مبتني بر اين اصول پيک عدالت بايد کارهاي خود را پيش ببرد، و زياد نگراني و دلهره و ترس را به دل راه ندهد، حتي در بسياري از مسايل مي‎شود که يک سروي داشته باشيد مثلا راجع به عدالت انتقالي با اين پرسش که آيا ناقضين حقوق بشرو جنايت‎کاران جنگي بايد محاکمه شوند يا خير؟ و اگر واقعا مردم مي‎گويند دادگاه لازم نيست، پس ما هم نبايد به آن اصرار کنيم، و هميشه آن چيزي که خواست مردم است را انعکاس بدهيد و اگر مردم گفتند ببخشيد، پيک عدالت بايد همان را انعکاس بدهد. و هميشه بايد به مردم مراجعه کرد. بسياري از وقت‎ها نشريات چيزي را که اعلان مي‎کنند خود را نماينده‎هاي مردم مي‎گويند، اما هيچ‎وقت به آراء مردم مراجعه نکرده و از آن‎ها سئوال نکرده‎اند، حتي شما مي‎توانيد از نهادهاي اجتماعي و سياسي راجع به يک مسأله نظر خواهي کنيد، و وقتي که نشر مي‎شود، آن مسئله نزديک بر واقعيت خواهد بود، چرا که مبتني بر واقعيت است، و ديگر اين‎که با شخصيت‎ها مصاحبه کنيد، و شخصيت‎هاي مختلف در عرصه‎هاي مخلتف را معرفي کنيد، مثلا شخصيت‎هاي علمي، فرهنگي و... مثلا امروز هيچ نشريه کتاب معرفي نمي‎کند، شاعر معرفي نمي‎کند، استعدادهاي جديد را معرفي نمي‎کند، اين خوب است که در اين راستا بايد پيک عدالت کار کند، حتي با ناقضين حقوق بشر و نظرات آن‎ها هم بايد انعکاس پيدا کند و نشريه‎اي باشد که دنبال واقعيت‎ها باشد و حقيقت‎گرا.





|+| نوشته شده توسط یونس حیدری در یکشنبه 1387/07/21 | آرشیو نظرات

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر