۱۳۸۸ اسفند ۲۹, شنبه

اندر بیان احوالات شخصیه شیخ ما مولانا محسنی

بر گرفته از روزنامه هشت صبح
آن دارنده ی مدرک معتبر آیت اللهی، آن صاحب علم نامتناهی، آن مبلغ اوامر و نواهی، قابض منصب کدخدایی در این دنیای بی سرو پایی و داننده ای رموز آبتنی الشیخنا مولانا آصف محسنی از اکابر و نوادر دوران بود، صاحب تالیفات فراوان بود و عقل کل این سامان بود. گویند چون اجنبیان زرد موی و چشم سبز از بلاد شورویه بر بلاد افغانستان ایلغار کردند، شیخ ما بر آن شد که دفع این بلا از این ولا کند.
همان بود که مریدان و سینه چاکان بسیار پیرامون گرد کرد و نواخت کوس و کرنای نبرد را و اندر چهارده سال بسی دشمن را به خاک مذلت و نهان گاه عزلت نشاند و آنان را به نفس متبرک اش از مملکت بیرون کشاند. هرچند سایعان و دروغ زنان گویند کاری سزاوار همچنان در آن دوران نکرد، ولی ما گوییم، الکاذب السقوطا فی حضیض جهنم و هرگزا بیرون شدن نتوان که مکان المطلوبا برای دروغگویان. شیخ ما مستداما ارشادا فی خلایق، را در این اواخر در سر افتاد که احوالات شخصیه مر مریدان و غیرمریدان را فراهم آورد تا ایشان راه را از چاه تمیز توانند و اندر مسیر غلط نیفتند که بسی مکافات در پی خواهد داشت. پس سر اندر گریبان فکرت و معدلت ببرد و از آن چنان قانونی بیرون آورد که استخوان هفت پشت زنان که ما آنان را ضعیفه و عاجزه و سیاه سر و مادر اولادا و زوجه و صد بد و بیراه دیگر نام نهاده ایم، سوختن گرفت و تا شیخ ما مستمرا نافذا قانونا این چنینی باقی و زنده است، زنان مر او را دعاهای خیر کنند که اندر نبشته ها نگنجد.
گویند چون شیخ ما این قانون بیرون داد، فغان واحسرتا از مرد و زن برخاست چنان که تاق های عظیم حقوق بشریه اندر سازمان ملل متحدیه در شهر نیویارکیه فرو ریخت که گویی یازدهم سپتامبر بار دیگر تکرار شد.
چنان که گویند ناتویان که کار شان جنگ باشد و اسلحه و نبرد و صلح بازی و بازی های دیگر، در مقابلت با این قانون انگشت تحیر به دندان گزیدند و بر خویشتن پیچیدند که چنین مرد بزرگ چگونه توانست قانون را که برای هزاران سال پیش ساخته شده دوباره اندر این عصر زنده کند و زنان را ترسنده کند.
روایت است که چون یاپ دیهوپ شیفر، دبیر کل ناتویان این قانون بدید در جا غش کرد و با پنجاه مثقال گلاب درجه یک نتوانستند به هوش اش بیاورند و چون به هوش آمد فرمود یا ایهاالخلایق بدانید و آگه باشید که این کشور را سربازان و جنگجویان جدید ضرورت نباشد که هرچه ما دموکراسی رشته کنیم اینان با یک قانون آن همه رشته را در جا پنبه کنند.
نقل است از مولانا ابوالخبرچین که چون شیخ ما را خبر رسید که کسانی اندر بلاد دور و نزدیک و حتا در خود بلاد افغانستانیه بر این قانون اعتراض بنمودند، بخندید و گفت این بیچارگان را چقدر دانندگی باشد که قانون ما را زیر سوال ببرند؛ ما صدها مثل اینان را سال ها تنها رموز پختن شوربا بدون داشتن گوشت و کچالو بیاموزیم و حالا اینان آمده اند تا بر قانون ما فی بگیرند. اینان که هیچ اند اگر محکمه بزرگ و محکمه کوچک شان هم جمع شوند، نتوانند یک تار مو از سر این قانون عزیز و دوست داشتنی ما کم کنند، ورنه ما آن کنیم که در ده بالا کردیم. هرچند شیخ ما محسنی نفرمود که در ده بالا چه هنری از خود به خرج داده است. پس آنگه در ثانیه فرمان داد و دستور فرمود که الهر جماعتا که اعتراض های شدیدیه داشته باشند فی قانونا احوالات شخصیا، پس باید زبان شان را برید که دیگر نتوانند بر قوانین ما صدا بیرون دهند. القصه گویند اندر این قانون نبشته است که هر وقت مرد که خدا او را تنها برای امر و نهی و کوفتن زن آفریده است، میل به انجام فعل و انفعالات جنسیه کند، زن را الزام است که چون بوجی کاه اطاعت محض کند و صدا بیرون ندهد که احتمالا کفر احسان مرد به جا آورده است، ولو که زن را هیچ میلی به این کار ها نباشد و یا مشکلات جسمی فراوان به او باشد؛ و چون مرد زن را اذن بیرون رفتن ندهد، جرات هفت پدر زن نباشد که قدم از چارچوب خانه بیرون دهد ورنه همانا که سوته باشد و کمربند باشد و بدن نحیف زن بیچاره.
شیخ ما چون علامه ی دهر و عاقله ی اظهر است، این قانون را برای همه آنانی که پیرو تشیع اند واجب و لازمی دانسته و فرموده است در صورتی که کسی از این قانون سربپیچد به نفس متبرکم او را خواهم سوزاند تا دیگران را عبرتی باشد در خور. گویند الشیخنا مولانا اوباما که در حال از اکابر حکومت امریکاییه و صاحب مریدان بسیار اندر تمام اقلیمات باشد، اندر باب شهکار شیخ ما دامته برکاته فی تمام گیتی فرمود که این بسی نفرت انگیز باشد. ظریفان و سایعان این را به ایهام گرفتند و همچنان گویند بانوی زرین مو الخاتون الذکی هیلاری کلینتون که زوجه مولانا بیل کلینتون سلطان وقت بلاد امریکاییه باشد و فی الحال هم بر منصب رفیع وزرات خارجیه امریکاییه جلوس فرموده اند، از طریق کبوتر نامه عصر جدید که تیلفون اش خوانند سلطان المعظم مولانا کرزی را پیام داده است که این قانون را بسی خشونت ها و تجاوزات باشد مر زنان افغانستانیه را و حقوق بشریه را نقض کنندی. شیخ ما فی الفور جواب دادی که اینان بروند حقوق بشر خود را که بسی نقض ها در آن باشد اصلاح کنند. گویند چون شیخ ما این سخن بگفت ده هزار مرید در جا غش کردند که تا حال کسی به این مهابت سخن نرانده بود و جهانیان را با حربه ی خود شان نترسانده بود.
گویند خاتون کلینتون نیز از مهابت این جواب چنان در مانده شد که زبان اش یارای گفتار از دست بداد .
شیخ ما را کرامات بسیار باشد. از آن جمله استفتا آت زیادی که جمله از کرامات شیخ ما باشد در انترنتیه و در وب سایتیه ایشان موجود باشد و در نسخ همچنان محفوظ است. از جمله کرامات شیخ یکی این است که صد سوال را در استفتا آت خویش یک جواب دهد، در حالی که سوال های متفاوت باشد، ولی جواب وی یکی باشد وآن این که ( بروید از مرجع تقلید خودتان بپرسید). و بعضی سوالات را چون مصلحت نبیند اصلا جواب ندهد.
بدین ترتیب در حال حاضر اسم مبارک شیخ ما دامته برکاته فی تحریرا قوانین سخت گیرانه هر لحظه بر زفان ها جاری و ساری باشد، علی الخصوص زنان را که نام ایشان را بسی به تبرک بر زفان رانند.
خداوند شیخ ما را از همه ی بلایات و اجنات نگهدارد تا باشد مر خلایق را قوانین خیلی بهتر از این نافذ گرداند

|+| نوشته شده توسط یونس حیدری در سه شنبه 1388/01/25 | آرشیو نظرات

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر