ایران؛ همچنان توطئه می کند
آشوکا
روزنامه پیمان مورخ 25 / سنبله / 1387 نوشت: طبق آخرین آمار رسمی که از سوی ملل متحد منتشر شده در سال 2005 میلادی تعداد معتادان به مواد مخدر در هرات به 47 هزار تن می رسد؛ همین روزنامه اضافه می کند، در همین مورد داکتر ازمری حصین آمر دیپارتمنت کاهش تقاضای مواد مخدر ریاست صحت عامه هرات با یکی از روزنامه ها ضمن تایید این خبر اعلام کرده است: آمار معتادان به مواد مخدر در هرات پس از سال 2005 افزایش چشمگیری داشته است.وی علت این افزایش را در هم مرز بودن هرات با دوکشور همسایه خوانده، معتقد است که بیشتر معتادان کسانی اند که از مهاجرت بر گشته اند و یا افرادی اند که به کشور های همسایه رفت و آمد دارند.
خواندن این مطلب یک باره ذهن نگارنده را با خود کشید به گذشته، آنزمان که جوانان ایران، با خود شور و شعفی دیگری داشتند، انها پندار این را یافته بودند که پس از این خود در سر نوشت خویش موثر باشند، با حضور در انتخاباتی که بعدها جریان دوم خرداد ایران نام گرفت، 22 میلیون رأی جوان را به نفع یک مرد، متمرکز کردند، مردی که در دورانش هیچ افغانی ای هم از هیچ چهار منزله و برجی بر زمین سقوط داده نشد، اما 22 میلیون جوان برای او رای داده بود، نظام تحت رهبری مذهبی سید علی خامنه ای، این حضور جوانان را اما بر نتافت، سپاه پاسداران نظام، از سوی مقام معظم آن کشور وظیفه یافت، تا همه جوانان ایران را به ورطه اعتیاد کشاند، این کار آغاز شد، در همه دانشگاههای ایران، مراکز جوان ایران، از سوی مربوطین سپاه با قیمت ارزان هروئین توزیع می گردید، و جوان ایرانی را با توطئه اعتیاد، به دستور رهبری آن کشور، به انزوا کشانید، و سر انجام چهره هایی همچون احمدی نژاد را در غیاب جوانان، به حاکمیت رسانیدند، و ما افغانها در همین دوره شاهد بودیم، که افغانی مسلمان با نیت قربتن ال لله از چهار منزله بر زمین افکنده شد، و این در حالی است که همین حکومت به طالبان کمک های لوژستیک می کند، و از سوی دیگر چندین رسانه تصویری و نوشتاری را برای ایجاد فضای رعب و وحشت روانی در داخل افغانستان راه اندازی کرده است، و در حالیکه به شدت روی پروژه معتاد سازی افغانها در داخل ایران کار می شود، به خصوص افغانهایی که از منظر مالی و اقتصادی رشد چشم گیری داشته اند، صرفا به خاطر اینکه مبادا انها اقدام به بازگشت به افغانستان کنند، و ارض ملی انها را خارج کنند، با اشکال مختلف ثرومندان افغانی را معتاد و سپس به اتهام اعتیاد و قاچاق مواد مخدر آنها را دستگیر، اموالشان به نفع رهبری مذهبی ایران مصادره و خودشان از کشور اخراج می گردند.
این موضوع طبق گزارشهای واصله و اخراج مهاجرینی که از ایران صورت می گیرد، قابل توجه می باشد، همکنون بسیاری کسانیکه از ایران اخراج می شوند، معتاد به مواد مخدر می باشند، و تحقیقات نشان داده است، اکثریت این معتادان کسانی بوده اند، که در آمدهای خوبی هم داشته اند، و در دام معتاد سازان سپاه پاسداران ایران افتاده، خود معتادشده اند، اموالشان مصادره شده و پس از تحمل مدتی زندان بدون اموال و اندوخته هایشان به افغانستان اخراج گردیده اند، این موضوع آنقدر حاد شده است، که فغان مقامات ولایت هرات را بلند کرده است،(که اکثرا با انطرف مرز نیز روابطی دارند،)
حرکت معتاد سازی مهاجرین افغانی از سوی سپاه پاسداران ایران، از چند زاویه قابل تامل است؛
الف: از زاویه منافع ملی ایران
ایران از سالها بدینسوی است که تلاش می کند، بر ارقام میزان ارض ملی خویش بیفزاید، و به همین خاطر پروژه صدور دختران باکره را سپاه پاسداران از چند سال به این سو به کشور های شیخ نشین عرب شروع کرده اند، که دختران زیبای ایرانی را برای چند شب به آنجا انتقال می دهند، و در مقابل از طریق آنها در همان چند شب معدود، چندین ملیون ارض وارد کشور می کنند، و این نشان می دهد، که آنها برای جمع آوری پول از کشورهای همسایه وارد چه پلانهای می شوند، و خروج تومان به حیث ارض ملی، برای آنها بسیار سنگین تمام می شود، به همین خاطر، آنها در قالب صدور کارتهای چند ماهه هر دفعه از هر مهاجر افغانی بیش از دوصد هزار تومان دریافت می کنند، و با کسانی که متمول تر هستند و سرمایه های خودشان را از افغانستان به آن کشور انتقال داده اند، با برنامه معتاد سازی و دستگیری و سپس مصادره اموال تلاش می کنند تا به مقصد برسند.
ب: دشمنی با دولت و ملت افغانستان:
ایران کشوری است، که همیشه تلاش می کند همسایه هایش در حالت بحران زندگی کند، و منافع آنها در حفظ بحران در منطقه تامین می شود، و به زعم آنها تداوم بحران در منطقه است که می توانند آنها را به منافع شان که همان بر تری طلبی در منطقه است نزدیک نماید. اساسا عمق ستراتژیک ایران در منطقه بحران را اقتضا می کند، و به خصوص که نیروهای بین المللی نیز در منطقه حضور یافته است، ایران از آخرین توانمندی خودش برای نابود سازی ملتهای منطقه بهره می گیرد، با صدور جوانان معتاد، تلاش می کند، همان ستراتژی ای را که در ایران بر علیه دولت خاتمی و جوانان خود ایران عملی ساخت، در افغانستان نیز تطبیق نمایند، تا بتواند از این طریق در کنار خویش یک کشوری با جوانان معتاد، به منافع ملی ایران دست یابند، و با پوشش دادن تبلیغاتی آن، بر روح و روان افغانها تاثیر منفی بگذارند، و آنگاه این موضوع را بر علیه دولت و حاکمیت ملی افغانستان به عنوان یک فاکتور مهم منفی تبلیغاتی مورد استفاده قرار دهند.
ج: ایران همکنون در افغانستان در چند جبهه به طور همزمان فعالیت می نماید، تمویل طالبان، تنظیم و سازماندهی نیروهای ویرانگر دهه هفتاد در یک اجتماع، تمویل چندین تلویزیون و رسانه نوشتاری، توسعه معتاد سازی افغانها، تا بتواند با استفاده از همه اینها بر عمق بحران در افغانستان بیفزاید
قابل توجه آندسته از دولت مردانی که وابسته به ایران نیستند!
متاسفانه در این که کابینه رئیس جمهور کرزی بیشتر همان شرکت سهامی کشورهای خارجی شده است، نمی توان تردید کرد، و اگر بگوئیم در این کابینه بیشترین سهم را نیز ایران و روسیه دارد، یقینا بازهم گزافه گویی نشده است، به همین خاطر متاسفانه در بسیار مواقع انسان مشاهده می کند، که از سوی بعضی از دولت مردان افغانی، منافع ملی افغانستان قربانی منافع ملی کشورهای بیگانه می گردد، به همین خاطر ما توجه آن دسته از مقامات را که در کابینه حضور دارند، اما وابسته به کشور ایران نیستند، خواهانیم، که موضوع معتاد سازی جوانان مهاجر افغان، در داخل خاک ایران را جدی بگیرند، و برای مهار این حرکت شوم سپاه پاسداران آنکشور، از مجاری ملی و بین المللی راهکارهای مقابله با آن را جستجو کنند، ورنه فردا دیر است، فردایی که سپاه پاسداران ایران توانست همانگونه که 22 میلیون جوان ایرانی را معتاد و خسته از زندگی کردند، مهاجرین افغانی را تبدیل به انگلهایی لجن نموده و در افغانستان صادر کنند، که سر بار افغانستان، خانواده و در یک کلام دولت و ملت افغانستان باشد. *
|+| نوشته شده توسط یونس حیدری در پنجشنبه 1387/07/04 | آرشیو نظرات
۱۳۸۸ اسفند ۲۸, جمعه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر