۱۳۸۹ فروردین ۸, یکشنبه

ما محکوم می کنیم

اخیرن در کابل شب نامه ای با عنوان B-53  نشر گردیده است که یک نسخه از ان به دست ما هم رسید، ما ضمن محکوم نمودن این نوع تحرکات، آن را به شدت نکوهش نموده و از دوستان خواهانیم که از ادامه آن صرف نظر نمایند. با این حال چون زحمت کشیدند و برای ما هم ارسال نمودند برای خوانندگان این وبلاگ نشر می گردد



هشدار:


هدف ما ذلیل ساختن خائینین ، اصلاح نمودن لوده ها و محافظه کار که خود را سردمدار مردم

ما ساخته اند می باشد و لی متآسفانه به عوض که خود را اصلاح کنند امنیت ملی را در تعقیب ما انداخته است

که این راه حل نیست .سردمدارهای عزیز جناب ارباب صاحب (محقق) و کلانترصاحب ( خلیلی)!ما کسانی هستیم

که آدرس نداریم ،خانه و زندگی خودرا در مقاومت غرب کابل از دست داده ایم ، دست تان خلاص

تا شهرک امید سبز خلیلی و شهرک اتفاق استاد محقق.اگر این عمل احمقا نه تان دوباره تکرار شد.

در پرواز بعدی همراه بیم چهل می زنیم که آنوقت زخم تان در شفاخانه های لندن هم تداوی نخواهد شد .



آدرس برقی : ashna_b54@yahoo.com نمبرموبایل : 00000000

پرواز سوم سال 1388- 27- حوت به یاد شهدای غرب کابل و استاد شهید بابه مزاری بزرگ (ره





ادامه مصاحبه با ارباب صاحب محقق :

س- ارباب صاحب از طرف روز بغیر از تماشای سریال های جمونگ ، پرینا و تولسی دیگه مصروف چه کار ها هستید؟

ج- ولا در وقفه های سریال همراه مشاور صاحبا بطرینو می زنم.

س- ارباب صاحب در این پروگرام بطرینوتان علی زاده معاون حزبی شما هم میاآید ؟

ج- خبرنگار بچیم نام علی زاده را پیش من نگیر، رابطه ما و علی زاده خوب نیست ، او بسیار گستاخ است در محافل دست مرا ماخ نمی کند ازاین کارش بسیار بدم میاید.

س- ارباب صاحب ماخ نکرد چه پروا دارد ؟

ج- چرا پروا ندارد ریش سفیدان برچی به سن هفتاد و هشتاد ساله گی دست مرا ماخ می کند.

س- ارباب صاحب آنها جاهل اند که دست ترا ماخ می کنند تو خو کدام شاه کاری نکردی ، روزتمام بطرینو می زنی ، کم خرج شدی معامله می کنی !

ارباب- از پیشم گم شو خبر نگار! افسوس دردفتر خود یک دوتا سید چالاک ندارم ، اگر نی از تخنیک بچه اسلم کار گرفته همراه توپ دیسی تا سرخ جوی ورس ترا می دوانم.

خبرنگار- ارباب بچیم برو ! ما دای زنگی ها بغیرت نیستیم ، بچه اسلم را با همان توپ دیسی وتانگ اش 50 تا دهقان ما تا شهر بامیان دواند اگه باور نداری برواز بچه اسلم پرسان کو؟ که از ترس حمله دهقانهای ما دای زنگی ها مرض قلب پیدا کرد.تو چی هستی و کی را داری که مرا می ترسانی

بی شرم ! شاگرد سیاف.

ارباب- خنجری ! برو حاجی خلیل را صدا کو که خبرنگار را بندی کند !

خنجری- حضرت استاد صاحب ! حاجی خلیل نیست پیش مکتب دخترا رفته کسک بازی می کند.

متآسفانه ارباب صاحب را سیاهی پخش کرد و مصاحبه ما به خشونت گرایید.

گزارشگر:سکر

سخنی از خلیلی در سالگرد استاد شهید مزاری (ره).

شهید مزاری من به خود میبالم آرام باش تمام آرمانت برآورده شده است.

او بچه اسلم : تو مطلق در دیوانه بودی، آرمان مزاری ساختن شهرک حاجی نبی ،محافظه کاری و چوکره گی در دربار نبود ، آرمان مزاری تآمین عدالت اجتماعی ، وحدت ملی، ... بود. گزارشگر: زیو

اکبری در مراسم افتتاحیه تندیس رهبر شهید بابه مزاری (ره) که از طریق تلویزیون راه فردا پخش گردید مزاری را شخصیتی اعتماد به نفس خوانده و علاوه کردکه شهید مزاری به مادیات دنیا هیچ اهمیتی قایل نبود ، ایشان علی گونه زندگی می گرد و دلسوزی زیاد به مردمش داشت که متآسفانه توسط گروه ظالم و خونخوار (طالبان) ناجوان مردانه به شهادت رسید.

او تاجیگ دای زنگی ! پس چه می بود ؟ مثل تو واری چریک شورای نظار می شد یا معامله می کرد، خبیث بی عقل ، بعد از گوز زدن چار زانو شیشتن چه فایده دارد ، مثل محسنی، سید انوری و سید علی جاوید واری پوست سک را در روی خو کش کو و در 22 حوت در خانه خو بیشی و بیجای طوطو نکو که ایرانی ها معاش تو ره قطع مونه. گزارشگر: پیکای زاغ نول



صاحب امتیاز : شبکه B-53

مدیرمسئول : اسکارد

معاون مدیرمسئول : سکر

سردبیر: ارت پیجی

خبرنگاران : پیکا زاغ نول ،

گرینکوف ، کلشینکوف ، برچه

آدرس : سنگردهمزنگ

تیراژ: (6000) نسخه











اخبارکوتاه.

شبکه تلویزیونی نگاه در پانزده همین سالگرد شهید مزاری (ره) مراسم را به طور زنده پخش می نمود . زمانی که سخنرانی پیر محافظه کار آته تقی ختم شد، آته باقر (محقق) به سخنرانی آغاز نمود . پخش زنده تلویزیون نگاه قطع گردید . آفرین بچه اسلم ، مهمان ، مهمان را خوش ندارد صاحب خانه هردویش را ( خلیلی محقق را خوش ندارد ، پیروان شهید مزاری هردو را ).



در پانزده همین سالگرد شهید مزاری (ره) حاجی رمضان دنگی با یک لودگی قرار داد بخاری های چوبی و تیلی وزارت دفاع را از دست داد. حاجی رمضان دنگی رئیس ستاد برگزاری پانزده همین سالگرد رهبر شهید بابه مزاری (ره) از تشریف آوری تمام شخصیت های حاضر در مجلس را نام برد اما از داکتر عبدالله نام نبرد که این حرکت حاجی صاحب دنگی خشم داکتر عبدالله را بر انگیخت و در ختم مجلس داکتر صاحب عبدالله طی تماس تلفونی به هوادارانش در وزارت دفاع دستور داد که دیگر با حاجی صاحب دنگی بخاری های وزارت دفاع را قرار داد نکند.



عشق پیری نشه دیگر دارد !

حاجی سفر پوست کارشناس امور چاپلوسی حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان در پس پیری مثل تولسی ناخن های خویش را دراز مانده است و نیاز مبرم به رنگ ناخون دارد. شبکه b-53 دو دانه رنگ ناخون اصلی ساخت جرمنی را برای ایشان طور تحفه خریداری نموده، لطف نموده از این آدرس دریافت نماید .

آدرس:- حویلی یک جریبه ای ارباب محقق واقع پل جمهوریت .



چیستانها :

1- آن وکیل کیست که خودش پیش و شوهرش ریسمان گوسفند ترکی را به دوش دارد و به طرف خانه ارباب صاحب محقق روان است ؟ الف: صدیقه مبارز ب : انیسه مقصودی ج : هیچکدام.

2- آن رهبر کیست که به دروغ در 22 حوت هر سال در سالگرد استاد شهید بابه مزاری (ره) به خاطر فریب مردم مثل تمساح اشک می ریزاند؟ الف: ارباب صاحب ب : کلانتر صاحب اسلم زاده ج : تاجیک دای زنگی.

3- آن رهبر نما کیست که از نصف معاش 40 نفر امنیتی خویش خرج خانه و دفتر سیاسی خویش را تآمین می کند.

الف: کلانتر صاحب اسلم زاده ب : تاجیگ دای زنگی ج : هیچکدام (فرستنده دریور تعقیبی کلانترصاحب)

ضرب المثل ها:

1- خانه ام خانه خرو ، دب و دبابم ده برو ( خودم رهبر هزاره ، رئیس دفترم قاتل هزاره)

2- گاو که پیر شد گنجاره خواب میبینه ( ارباب صاحب با چهار دانه مشاور بی عقل خود وزارت را خواب مبینه )



عکس یادگاری شما با سیاف در ذباله دانی تاریخ محفوظ است.

هموطن خواهر و برادر ! این شبکه با انواع اسلحه سقیله و خفیفه مجهز میباشد بناءً برای سرکوبی خائنین به کوردینات مسلکی شما ضرورت است.



نوت : جهت اگاهی قوم و آرامش روح پدر قوم بابه مزاری بزرگ (ره) ده دانه کاپی نموده وآنرا توضیع نماید.









عکس یادگاری شما با سیاف در ذباله دانی تاریخ محفوظ است.

هموطن خواهر و برادر ! این شبکه با انواع اسلحه سقیله و خفیفه مجهز میباشد بناءً برای سرکوبی خائنین به کوردینات مسلکی شما ضرورت است.







نوت : جهت اگاهی قوم و آرامش روح پدر قوم بابه مزاری بزرگ (ره) ده دانه کاپی نموده وآنرا توضیع نماید.









۱۳۸۹ فروردین ۵, پنجشنبه

بیانیه مطبوعاتی مجمع سیاسی راه نو در رابطه با بودجه ملی سال 1389


مجمع سیاسی راه نو روز پنجشنبه 5 حمل 1389، ملاحظات شان را در رابطه به بودجه ملی سال 1389، طی کنفرانس مطبوعاتی اعلام داشته و بیانیه ای را نیز در این رابطه صادر نمود که متن آنرادر ذیل می خوانید:




بیانیه مطبوعاتی مجمع سیاسی راه نو در رابطه با بودجه ملی سال 1389

بودجه یکی از مهمترین مباحث ملی مطرح است؛ زیرا بودجه واقع بینانه و کارآ در سرنوشت اقتصاد، سیاسی، نظامی، فرهنگی و اجتماعی کشور تأثیر مستقیم دارد. در تمام جهان پارلمان ها، سنگین ترین مباحث شان را به بودجه اختصاص می دهند و نسبت به این موضوع حساسیت شدید داشته و تأثیرات بحث بودجه، صف بندی های سیاسی را در جامعه ایجاد می نماید.

در کشورما بودجه سازی و تجربه تصویب آن توسط پارلمان، تجربه نو و با تأسف که همراه با نواقص و چالشها می باشد. بخش زیادی از این نواقص به عدم تجربه ارگانهای دولتی به بودجه سازی، عدم تخصص در حوزه توسعه اقتصادی، دیدگاههای تبعیض آمیز، سوء استفاده و اختلاس، شفاف نبودن منابع تمویل و عدم دسترسی به این منابع، عدم شفافیت در مصرف، نبود ظرفیت مصرف بودجه و... بر می گردد. اما؛ تعمد در ساختن بودجه ای که بتوان از آن سؤ استفاده نمود، مشکل اساسی در بودجه سازی است. با تأسف پارلمان نیز در سالهای گذشته، برخورد منفعلانه داشته و هیچگاه تأثیر مثبتی را نتوانسته در بودجه سازی که جزء مهمترین صلاحیت هایش است، داشته باشد.

با توجه به مسایل مذکور و نیز ذکر مواردی از نواقص عمده در بودجه ملی سال 89، از دید ما تصویب بودجه با طرح موجود نه تنها ما را به اداره سالم و حکومت داری خوب نزدیک نمی سازد، بلکه وضع را بدتر می نماید.

 با توجه به کاهش 31 درصدی در بودجه انکشافی، آنهم در پروژه های زیربنایی و افزایش 18 درصدی در بودجه عادی و مصرفی، کشور از مسیر انکشاف و توسعه بازمانده به سوی مصرفی شدن سوق داده می شود.

 اکثر موارد تخصیص بودجه انگیزه ها و اهداف سیاسی داشته و مقصد اقتصادی را تعقیب نمی کند. دفتر رییس جمهور به چندین واحد بودجوی تقسیم گردیده و برای هرکدام اقلام درشت مالی تخصیص یافته است، این عمل ضمن غیر قانونی بودن انگیزه های سیاسی دارد. بطور مثال: دفتر رییس جمهور؛ 32110000$، شورای امنیت ملی؛ 15207000$، ریاست عمومی اداره امور، 9091000$، و اداره عالی نظارت بر تطبیق استراتژی مبارزه با فساد و ارتشاء 1341000$. در حالیکه تمام این واحدها زیر مجموعه ریاست جمهوری است.

 تخصیص پول به نهادهاییکه موازی نهادهای رسمی و قانونی است. مانند: شورای امنیت ملی که یک ارگان غیر اجرایی مرکب از چند نفر است با داشتن بودجه 15207000 دلاری در مقابل ریاست عمومی امنیت ملی.

 انتقالی بودن بیش از50% بودجه انکشافی، برخلاف قوانین مالی کشور، بطور مثال از وقت کار قانونی سرکهای حلقوی دو سال سپری شده و یا مثلاً سرک کابل-بامیان از سال 82 تا به هنوز بودجه انتقالی دارد.

 سیاسی شدن بعضی پروژه های ملی نظیر سرک کابل-هرات از مسیر هزاره جات که از سال 1348 تا به هنوز بر سر آن بازی سیاسی می شود.

 تبعیض آمیز بودن بودجه در سکتورهای مختلف، از جمله زراعت، انرژی و آب و...

 شفاف نبودن تخصیص پول به بعض موارد کلی که زمینه های اختلاس و تبعیض را فراهم می نماید: نظیر، احیای سراسری پروژه های کوچک، متوسط و بزرگ سنتی آبیاری، برنامه ملی سرکهای روستایی، بسته کمکهای اولیه طبی، پروژه عاجل مالداری، مبارزه همه جانبه علیه آفات نباتی، پروژه عاجل باغداری و...

 تخصیص 641000000$ برای کودهای احتیاطی که اکثراً توسط وزرا و حکم رییس جمهور مصرف می شود و جنبه سیاسی و فساد و اختلاس دارد.

با توجه به موارد یاد شده و دهها مورد دیگر، از دید ما بودجه پیشنهادی حکومت برای سال مالی 89 غیر قابل قبول بوده و باید از سوی ولسی جرگه رد گردد.

مجمع سیاسی راه نو

5/1/1389

۱۳۸۹ فروردین ۴, چهارشنبه

جوادی

نتایج کانکور و افشای ماهیت فاشیزمچهارشنبه 1389/01/4




نوشته شده توسط:محمد سرور جوادی







تازمانی که رهبران هزاره در پیوند باکرزی؛طبل تثبیت وتضمین20%جایگاه هزاره درحکومت را نکوبیده بودند،هزاره هالااقل درمعارف وتحصیلات عالی برای اندوختن دانش حضور قابل توجهی داشتند.گرچه این حضورآسان وبدون تبعیض،حق تلفی ودردورنج نبود؛اماباصدای این طبل اکنون هزاره هابنام تحصیلات عالی باید سرباز خانه هارا پر کنند،چه اینکه ازدید حاکمان فاشیست این مردم لیاقت بیشترراندارند.



یک نگاه به اعلام نتایج کنکورامسال ودقت به آن ومقایسه باگذشته ادعای ماراثابت می کند وجالب است که بدانید؛وزارت تحصیلات عالی ازطرفی تحت اداره معاون دوم رییس جمهوراست وازجانب دیگرسرپرستش یک هزاره دانشمند!واین نقطه اصلی تباهی هزاره هااست چه اینکه وجود یک هزاره در راس،توجیه اِعمال تبعیض علیه دیگر هزاره هااست ورازاین امر درسمبلیک بودن آدمها درپست شان می باشد.



برای روشن شدن این راز به دو نمونه اشاره می کنیم:



1- ضرار احمد مقبل وزیر مبارزه با مواد مخدر پس از اشغال کرسی آن وزارت، در دیدار با تعدادی از وکلای هزاره گفته است که اگر بر سر وزارتش بمب اتم هم بیافتد، هیچ هزاره ای کشته نخواهد شد؛ زیرا هیچ هزاره ای در این وزارت وجود ندارد، حتی به حیث خدمه و حاضرباش! چون وزیر قبلی یک هزاره بود و نمی خواست متهم به هزاره گرایی شود؛ لذا آن عده کارمندان هزارگی قبل از خود را از وزارت راند و در وزارت خود یا نخواست هزاره دیگری را استخدام کند و یا نمی توانست.



2- استاد خلیلی در مراسم سالگرد رهبر شهید گفت: معضل کوچی ها را رییس جمهور فرمان داده که با اسکان آنها حل شود؛ اما متأسفانه هنوز حکومت حل نکرده است و من از حکومت، بخصوص وزارت زراعت تقاضا می کنم که این موضوع را حل نماید. رندی می گفت: گذشته از اینکه حضرات قبلاً و در جریان کمپاین انتخابات ریاست جمهوری، به طور تضمین شده این مسأله را حل شده اعلام کرده بودند، چطور با وجودی که خود در رأس هرم تصمیم گیری و اجرایی مملکت قرار دارد، از حکومت و وزیری که زیر امرشان است، تقاضا می کنند؟ آیا خود حکومت نیستند؟ یا سمبولیک هستند و صلاحیت ندارند؟



اکنون از شما می خواهم در ارتباط به موضوع مورد بحث به نکات ذیل توجه نمایید:



1- در سال های گذشته حوزه های هزاره نشین بیشترین تعداد کامیابی در کانکور را داشته است، بطور مثال سال گذشته دایکندی از جمع 100% شرکت کنندگان، 97% کامیاب و بامیان از همان نسبت 94.7% کامیاب داشت که به ترتیب مقام اول و دوم را در سطح کشور احراز کرده بود. این نسبت در سال جدید به مراتب پایین تر است.



2- در پی حضور و ورود هزاره ها در مراکز تحصیلات عالی، میان دانشگاه های سراسر افغانستان پروتوکل پنهانی و تعهد شده بود که هزاره ها در جریان چهار سال تحصیل نباید در نهایت با نمراتی که بتوانند بعد از فراغت به حیث کدر، کرسی های استادی را اشغال کنند، فارغ شوند.



3- در نهایت، امسال کاری کردند که هزاره ها آنطوری که استعداد و حق شان است وارد مراکز تحصیلات عالی نشوند؛ زیرا با دقت به جدول نتایج کانکور، ملاحظه می کنیم که علاوه بر پایین آمدن سطح کامیابی هزاره ها، چند ترفند ظریف به کار رفته است:



الف) تعداد زیادی از هزاره ها فقط شامل مراکز تربیه معلم شده اند؛ آنهم در مناطق خودشان. مثل: جاغوری، بامیان، دایکندی و غور.



ب) تعداد بیشتری شامل کورس های ساتنمنی پولیس، خورد ضابطی اردو و کورس های مستعجل شده اند. با وجودی که این کورس ها، قانوناً شامل تحصیلات عالی و نیمه عالی نیست؛ بلکه این کورس ها جزء برنامه های درون تشکیلاتی اردو و پولیس برای ارتقای ظرفیت شان می باشد و از نظر رتبه، شمولیت در این کورس ها هم آزاد است و هم معادل صنف نهم مکتب.



ج) در نتایج، بعضی ها را نوشته اند: کورس مستعجل افسری. چنین عنوانی اساساً وجود ندارد؛ زیرا کورس های مستعجل عبارت است از: کورس های ضمن خدمت افسران تثبیت رتبه شده و شامل وظیفه. در حالی که هیچ کسی بدون فراغت از آکادمی پولیس یا آکادمی ملی نظامی، افسر شده نمی تواند، چه رسد به اینکه از طریق کورس مستعجل که معمولاً بین یک الی دو ماه آموزش در یک زمینه خاص می بینند.



د) مطابق قانون، پذیرش محصل در بخش نظامی، شامل آکادمی های پولیس و اردو از طریق کانکور صورت می گیرد، تا شمولیت در این دو نهاد مهم ملی همگانی و ملی و بر اساس توانایی ها صورت گیرد؛ اما در هیچ یک از این دو مرکز، پذیرشی از طریق کانکور صورت نمی گیرد. بلکه فورم های ثبت نام و شرکت در امتحان، از طریق وزارت داخله و دفاع در اختیار افسران خاص گذاشته می شود و آنها این فورم ها را به خویشاوندان خود توزیع می نمایند و هیچگاه عام مردم، حتی از زمان یا وجود چنان امتحانی اطلاع بدست نمی آورند.



هـ) حکومت خواسته است با یک تیر دو نشان بزند؛ اول هزاره ها را از رشد علمی بازدارد و دوم اردو و پولیسی را که هیچگاه در حالت رشد نیست، از وجود هزاره ها به نام قبولی در کانکور پر نماید و از آنها هیزم آتش جنگ قدرت و سردرگمی که در اختیار افغانها نیست، استفاده نماید.



۱۳۸۹ فروردین ۱, یکشنبه

اندر بیان احوالات شخصیه شیخ ما مولانا محسنی

بر گرفته از روزنامه هشت صبح
آن دارنده ی مدرک معتبر آیت اللهی، آن صاحب علم نامتناهی، آن مبلغ اوامر و نواهی، قابض منصب کدخدایی در این دنیای بی سرو پایی و داننده ای رموز آبتنی الشیخنا مولانا آصف محسنی از اکابر و نوادر دوران بود، صاحب تالیفات فراوان بود و عقل کل این سامان بود. گویند چون اجنبیان زرد موی و چشم سبز از بلاد شورویه بر بلاد افغانستان ایلغار کردند، شیخ ما بر آن شد که دفع این بلا از این ولا کند.
همان بود که مریدان و سینه چاکان بسیار پیرامون گرد کرد و نواخت کوس و کرنای نبرد را و اندر چهارده سال بسی دشمن را به خاک مذلت و نهان گاه عزلت نشاند و آنان را به نفس متبرک اش از مملکت بیرون کشاند. هرچند سایعان و دروغ زنان گویند کاری سزاوار همچنان در آن دوران نکرد، ولی ما گوییم، الکاذب السقوطا فی حضیض جهنم و هرگزا بیرون شدن نتوان که مکان المطلوبا برای دروغگویان. شیخ ما مستداما ارشادا فی خلایق، را در این اواخر در سر افتاد که احوالات شخصیه مر مریدان و غیرمریدان را فراهم آورد تا ایشان راه را از چاه تمیز توانند و اندر مسیر غلط نیفتند که بسی مکافات در پی خواهد داشت. پس سر اندر گریبان فکرت و معدلت ببرد و از آن چنان قانونی بیرون آورد که استخوان هفت پشت زنان که ما آنان را ضعیفه و عاجزه و سیاه سر و مادر اولادا و زوجه و صد بد و بیراه دیگر نام نهاده ایم، سوختن گرفت و تا شیخ ما مستمرا نافذا قانونا این چنینی باقی و زنده است، زنان مر او را دعاهای خیر کنند که اندر نبشته ها نگنجد.
گویند چون شیخ ما این قانون بیرون داد، فغان واحسرتا از مرد و زن برخاست چنان که تاق های عظیم حقوق بشریه اندر سازمان ملل متحدیه در شهر نیویارکیه فرو ریخت که گویی یازدهم سپتامبر بار دیگر تکرار شد.
چنان که گویند ناتویان که کار شان جنگ باشد و اسلحه و نبرد و صلح بازی و بازی های دیگر، در مقابلت با این قانون انگشت تحیر به دندان گزیدند و بر خویشتن پیچیدند که چنین مرد بزرگ چگونه توانست قانون را که برای هزاران سال پیش ساخته شده دوباره اندر این عصر زنده کند و زنان را ترسنده کند.
روایت است که چون یاپ دیهوپ شیفر، دبیر کل ناتویان این قانون بدید در جا غش کرد و با پنجاه مثقال گلاب درجه یک نتوانستند به هوش اش بیاورند و چون به هوش آمد فرمود یا ایهاالخلایق بدانید و آگه باشید که این کشور را سربازان و جنگجویان جدید ضرورت نباشد که هرچه ما دموکراسی رشته کنیم اینان با یک قانون آن همه رشته را در جا پنبه کنند.
نقل است از مولانا ابوالخبرچین که چون شیخ ما را خبر رسید که کسانی اندر بلاد دور و نزدیک و حتا در خود بلاد افغانستانیه بر این قانون اعتراض بنمودند، بخندید و گفت این بیچارگان را چقدر دانندگی باشد که قانون ما را زیر سوال ببرند؛ ما صدها مثل اینان را سال ها تنها رموز پختن شوربا بدون داشتن گوشت و کچالو بیاموزیم و حالا اینان آمده اند تا بر قانون ما فی بگیرند. اینان که هیچ اند اگر محکمه بزرگ و محکمه کوچک شان هم جمع شوند، نتوانند یک تار مو از سر این قانون عزیز و دوست داشتنی ما کم کنند، ورنه ما آن کنیم که در ده بالا کردیم. هرچند شیخ ما محسنی نفرمود که در ده بالا چه هنری از خود به خرج داده است. پس آنگه در ثانیه فرمان داد و دستور فرمود که الهر جماعتا که اعتراض های شدیدیه داشته باشند فی قانونا احوالات شخصیا، پس باید زبان شان را برید که دیگر نتوانند بر قوانین ما صدا بیرون دهند. القصه گویند اندر این قانون نبشته است که هر وقت مرد که خدا او را تنها برای امر و نهی و کوفتن زن آفریده است، میل به انجام فعل و انفعالات جنسیه کند، زن را الزام است که چون بوجی کاه اطاعت محض کند و صدا بیرون ندهد که احتمالا کفر احسان مرد به جا آورده است، ولو که زن را هیچ میلی به این کار ها نباشد و یا مشکلات جسمی فراوان به او باشد؛ و چون مرد زن را اذن بیرون رفتن ندهد، جرات هفت پدر زن نباشد که قدم از چارچوب خانه بیرون دهد ورنه همانا که سوته باشد و کمربند باشد و بدن نحیف زن بیچاره.
شیخ ما چون علامه ی دهر و عاقله ی اظهر است، این قانون را برای همه آنانی که پیرو تشیع اند واجب و لازمی دانسته و فرموده است در صورتی که کسی از این قانون سربپیچد به نفس متبرکم او را خواهم سوزاند تا دیگران را عبرتی باشد در خور. گویند الشیخنا مولانا اوباما که در حال از اکابر حکومت امریکاییه و صاحب مریدان بسیار اندر تمام اقلیمات باشد، اندر باب شهکار شیخ ما دامته برکاته فی تمام گیتی فرمود که این بسی نفرت انگیز باشد. ظریفان و سایعان این را به ایهام گرفتند و همچنان گویند بانوی زرین مو الخاتون الذکی هیلاری کلینتون که زوجه مولانا بیل کلینتون سلطان وقت بلاد امریکاییه باشد و فی الحال هم بر منصب رفیع وزرات خارجیه امریکاییه جلوس فرموده اند، از طریق کبوتر نامه عصر جدید که تیلفون اش خوانند سلطان المعظم مولانا کرزی را پیام داده است که این قانون را بسی خشونت ها و تجاوزات باشد مر زنان افغانستانیه را و حقوق بشریه را نقض کنندی. شیخ ما فی الفور جواب دادی که اینان بروند حقوق بشر خود را که بسی نقض ها در آن باشد اصلاح کنند. گویند چون شیخ ما این سخن بگفت ده هزار مرید در جا غش کردند که تا حال کسی به این مهابت سخن نرانده بود و جهانیان را با حربه ی خود شان نترسانده بود.
گویند خاتون کلینتون نیز از مهابت این جواب چنان در مانده شد که زبان اش یارای گفتار از دست بداد .
شیخ ما را کرامات بسیار باشد. از آن جمله استفتا آت زیادی که جمله از کرامات شیخ ما باشد در انترنتیه و در وب سایتیه ایشان موجود باشد و در نسخ همچنان محفوظ است. از جمله کرامات شیخ یکی این است که صد سوال را در استفتا آت خویش یک جواب دهد، در حالی که سوال های متفاوت باشد، ولی جواب وی یکی باشد وآن این که ( بروید از مرجع تقلید خودتان بپرسید). و بعضی سوالات را چون مصلحت نبیند اصلا جواب ندهد.
بدین ترتیب در حال حاضر اسم مبارک شیخ ما دامته برکاته فی تحریرا قوانین سخت گیرانه هر لحظه بر زفان ها جاری و ساری باشد، علی الخصوص زنان را که نام ایشان را بسی به تبرک بر زفان رانند.
خداوند شیخ ما را از همه ی بلایات و اجنات نگهدارد تا باشد مر خلایق را قوانین خیلی بهتر از این نافذ گرداند

|+| نوشته شده توسط یونس حیدری در سه شنبه 1388/01/25 | آرشیو نظرات

۱۳۸۸ اسفند ۲۹, شنبه

فیلم خشت و دل در واتیکان

فیلم خشت ودل از افغانستان در فستیوال سینمایی واتیکان به نمایش در امد
فیلم سینمایی خشت و دل که توسط محمد رضا صاحب داد ساخته شده است، در فستیوال مذهب امروز لوح تقدیر دریافت کرد.

محمد رضا صاحب داد در این فیلم مفاهیم دعا، دین و حکومت را به گونه ای بسیار زیبا مورد انتقاد قرار داده است.

فیلم که با بازی گری دو کودک نوجوان بر سر کوره های خشت پزی ایران ساخته شده است، نشان می دهد، که دو کودک دختر و پسر سخت شیفته یک دیگر می باشد، پسر که مهاجر افغانی می باشد، ارزوی وصال دختر را دارد، دختر قرار است که به همراه خانواده اش، به مسجد جمکران بروند، گفته می شود که در این مسجد یک چاه مقدس است که همه ارزوهای انسان را بر اورده می کند، او یک نامه می نویسد، دختر از او می پرسد که مگر سواد داری؟ او می گوید شکلش را کشیده است، دختر به همراه خانواده اش می رود به زیارت این مسجد اما، مامورین ایرانی انها را به اردوگاه سفید سنگ انتقال می دهند و...

داستان با باز کردن نامه توسط دختر در اردوگاه سفید سنگ به پایان می رسد، که می بیند نقاشی خودش است.

تیم افغانستان که در ان محمد رضا صاحب داد و عبد الله عالمی دستیار او حضور دارند، در این سفر با واتیکان پاپ بندیکت شانزدهم دیدار و گفتگو کردند.

همچنین این هیئت از شهرک های مذهبی مونا دلفیا، دیدار کردند، و با گروپهای مذهبی از جمله شیخ بخاری که یک مرکز اخوت ادیان در اورشلیم دارد دیدار و گفتگو کردند.

محمد رضا صاحبداد تا کنون فیلم های طالب که در جشنواره کانادا به نمایش در امد را ساخته است و همچنین دمبوره، خاطره تاریخ، که اخیرا در کابل ساخته است.و مستندی از زندگی استاد صفدر توکلی می باشد.



|+| نوشته شده توسط یونس حیدری در شنبه 1387/08/11

پیام نوروزی سید نور الله سادات رهبر حزب جنبش ملی اسلامی افغانستان

بدینوسیله مراتب صمیمانه ترین تبریکات خود، شورای مرکزی حزب جنبش ملی اسلامی افغانستان، اعضای پر افتخار و میلیونها هوا خواه جنبش را به مناسبت حلول سال نو و بهار نو به پیشگاه جلالت مآب محترم حامد کرزی، رئیس جمهور منتخب؛ معاونین محترم ریاست جمهوری؛ اعضای محترم کابینه، روسا و اعضای محترم شورای ملی افغانستان(ولسی جرگه و مشرانو جرگه) محترم قاضی القضات و اعضای محترم ستره محکمه، لوی سارنوال و تمام مردم متدین و با شهامت کشور تقدیم می دارم.


سالی را که پشت سر گذاشتیم، روی همرفته که یک سال حادثه ساز و پر از درد و رنج بود، سال پر از دست آوردها و افتخارات در عرصه ملی و بین المللی نیز بود. دشمنان صلح و آرامش کشور، تا توانستند در سرزمین جنگ زده مان دست به خرابکاری، توطئه و دسیسه زده و به خاطر برهم زدن نظم اجتماعی و کشتار هموطنان مان، از هیچ گونه تلاشهایی مذبوحانه و ناروا دریغ نورزیدند. که حمله های تروریستی در فروشگاها، مهمانخانه ها، و اماکن عمومی شهر کابل نموده است. از قصاوت قلب و سرشت بد کارانه جنایت کاران، و دشمنان تاریخی این مرزو بوم، که چشم دید یک افغانستان آرام، متحد، پیشرفته، و متعالی را ندارند.

من به نمایندگی از رهنوردان راه جنبش ملی اسلامی افغانستان، به نسبت صدمات شدید جانی، و مالی ناشی از این حوادث تلخ، و دردناک و حوادث برف کوچ اخیر سالنگ که جان دهها هموطن مان را گرفت، به خانواده های داغدار و تمام هموطنان مان تسلیت عرض نموده، روح شهدا و جانباختگان را شاد و برای بازماندگانشان صبر جمیل از حق تعالی مسئلت می دارم.

مردم افغانستان علیرغم دشواریهای موجود، با شهامت و دلیری در صحنه های حیات جامعه حضور مشخص داشته و در سالی که سپری شد، علاوه بر سایر دست آوردها، با حضور پر رنگ شان در انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای ولایتی، ثابت ساختند که خواهان ساختار یک افغانستان آزاد، آباد، مرفه و پیشرفته می باشند. جای دارد از اعضا و هواخواهان حزب جنبش ملی اسلامی افغانستان به نسبت سهم گیری شان در پروسه انتخابات، اظهار قدر دانی و سپاس نمایم. زیرا هموطنان مان به فراخوان جنبش ملی اسلامی افغانستان، صمیمانه لبیک گفته، و این پروسه را به پیروزی رسانیدند.

اینک در آستانه سال جدید، قرار داریم، مردم ما سال نو و بهار نو را با آرزوها و ارمانهای نو آغاز می نمایند. در سال نو نیز مردم ما با رویداد های بزرگی روبرو می باشند، که انتخابات پارلمانی و تامین صلح و ثبات شاخص این اهداف و آرزوها را تشکیل می دهند.

اعضا و هواخواهان حزب جنبش ملی اسلامی افغانستان، با داشتن برنامه مشخص و تنظیم شده، ملی و اسلامی در عرصه حضور خواهند داشت. در انتخابات پارلمانی رسالت مندانه سهم بی دریغ خواهند گرفت، و با انتخاب شایسته ترین شخصیتها، دین ملی و اسلامی شان را ادا خواهند نمود.

در بازسازی و عمران مجدد کشور، نقش سازنده خواهند داشت. و در تامین امنیت صلح و ثبات سراسری کشور، از هیچ گونه بذل مساوی و فدا کاری مضایقه نخواهند کرد. ما باور کامل داریم، که افغانستان به مثابه میراث پر افتخار تمام ساکنین این اب و خاک صرف به وسیله مردمان این کشور می تواند آباد، و مرفه گردد. که اتحاد و برادری و مشارکت ملی، ضامن تحقق این امر شده می تواند. ما وحدت ملی را اصل عمده زیست باهمی دانسته و مشارکت بی دریغ همه اقوام را در تمام امور کشوری، روزنه پیروزی و عدالت اجتماعی را نمود بزرگ همدلی و اتحاد می دانیم. و در این راستا به مبارزه بی امان ادامه خواهیم داد. در کارزار بین المللی معیار دوستی بین الدول را در سهم گیری کشورها به خاطر آزادی، دموکراسی و عدم مداخله در امور داخلی کشورها دانسته و باورمند هستیم که مردم افغانستان قدر دوستی کشورها و مردمانی را که در شرایط دشوار کنونی با ما کمک و مساعدت می نمایند دانسته و بدان ارج می نهند، مطمئن هستیم دشواری های کنونی که فرا راه کشورمان قرار دارد، سپری شدنی است. و مردم ما با متانت و پایداری به سوی پیشرفت و ترقی گام بر می دارند. ما بدین باور هستیم که در اوضاع و احوال کنونی به مساعدت جامعه جهانی در تمام عرصه ها به ویژه تامین امنیت و ثبات اشد نیاز داریم.

امید واری های زیادی وجود دارد که تلاشهای جمهوری اسلامی افغانستان از طریق جرگه صلح بتواند به دست آوردهایی برسد، عملکردها و فعالیت های دولت جمهوری اسلامی افغانستان در این راستا مورد تایید ماست . اعضا و هوا خواهان حزب جنبش ملی اسلامی افغانستان تعهدات و رسالت شان را در برابر نظام، مردم و اینده کشور، ادا می نمایند. با آینده امید وار هستیم، و با این امید واریها در تمام عرصه های حیات جامعه، دین ملی و اسلامی، انسانی و میهنی مان را ادا خواهیم نمود. به کامیابی ها و موفقیت های آینده مطمئن هستیم. انشاء الله و تعالی

و من الله التوفیق

سید نور الله سادات

رئیس شورای مرکزی حزب ج. م. ا.ا

خجسته باد نوروز

سال نو مبارکباد


هر وقت نوروز از راه می رسد، نقطه پایانی بر یک فصل از زندگی می باشد، و آغاز فصل دیگر، که برای انسان، و همه هستی، مجال می دهد، تا آنچه را در فصل و فرصت از دست رفته نتوانسته است، به آن دست یابد، و به آن اهدافی که برای خود ترسیم نموده بود، برسد، اینک می تواند با گامهای استوار و متین حرکت به سوی رسیدن به آن هدف، به آن مقصد را بر دارد، تا به آن نزدیک شود.

نوروز اگر از یک سو نقطه پایانی می باشد، برای یک فرصت، از سوی دیگر آغاز یک گام نخستینی است، که به انسان داده می شود، تا با سرعت بالاتر، اراده قوی تر، عزمی راسخ تر، به سوی هدف والای خویش حرکت کند، نوروز به انسان یک تلنگر است، یک هوشدار است، که آی انسان از خواب غفلت برخیز، تو انسانی، تو خلیفت اللهی، تو نماینده تام الاختیار خدا در زمینی، تو کرامی ترین موجودات هستی، هستی! برخیز، که زمین از خواب خفته خویش، بر خواسته است، برخیز که طبیعت تحول کرده است و گیاهان، به رویش آمده اند، برخیز که زمستان مرد، و تولد بهار را در سیمای رویش گلهای سرخ و شکوفه های درختان بنگر!!

برخیز! هموطن! آغاز فصل رویش، طراوت،و شادابی طبیعت است، و تو هم خستگی زمستانهای سرد و یخ زده، این دیار را در سیاه چال تاریخ دفن کن، و برخیز همانند، رویش سبزه زارها، که با روئیدن خود، و تلاش مستمر خویش، خود را از زیر خاکهای فراموشی، بلند می کند، و باعث تحصین انسانها می شود، خودت را، جامعه ات را، کشورت را، و در یک کلام افغانستان را با همه آنچه که در آن است، از زیر خاکهای ندامت و فراموشی، و ندانم کاری هایی که باعث این همه بازماندگی از کاروان مدنیت انسانی شده است، نجات بخش!

برخیز هموطن! و بر دستان خویش، شاخه های گل بگیر، غنچه های لبخند را بر لبان خویش شکوفه بخش، و این لبخند زیبای بهاری را ، به دوستان، فامیل و همه هموطنان خویش هدیه کن!!

برخیز! و همانند رویش سبزه زارها، زیبا و پر طراوت، باش، و در هر کجای این سرزمین هستی، اراده کن، تا همانند جاری شدن چشمه سارهای بهاری، از هر گوشه این وطن، زلال و بی آلایش باشی، و برای همنوعان خویش، مرکزی امید بخش، و رویا آفرین شوی!!

با توام ای هموطن! با تو که در اسارت سوز و سرمای یخ زدگی جهل مانده ای، و هنوز دشمنان بشریت و انسانیت بر جانت بمبهای را می بندند تا انسانهای بی گناه را در خاک و خون بنشانی، با تو ام! با تو که خود را به کشتن می دهی، و خانه های انسانهای بی گناه را ویران می کنی، و کودکی خرد سال را بی و دست و پای در زمین، به عنوان نشانه شومی اندیشه خویش بر جای می گذاری!! برخیز! به خود آی، که تو پاکی، که تو را خداوند برای ویرانی نیافریده است! تو را خداوند برای خلق زیبایی هایی در زمین آفریده است، پس به خود آی و به جای سلاح قلم بگیر، و به جای راکت بیل بر شانه انداز، و به جای بمب، اندیشه کمال طلبانه در خود بیافرین، و برای سعادت انسان و همه همنوعان خویش تلاش کن! این یک فرصت دیگر است که خداوند در پیش تو نهاده است! این فرصت را همانند سالی که گذشت از دست نده!

هموطن! به خود آی و به زیبایی بهار بنگر! و در همین آغاز سال نو فقط با خود عهد ببند، عهدی که فقط تو می دانی و خدایت! و سوگند یاد کن که در این عهدخویش وفادار بمانی، و بگو به خودت،که من در این سال در هر کجای این وطن که هستم، و هر وظیفه ای که به عهده دارم، تلاش می کنم، به جز آبادی افغانستان به چیز دیگری نیندیشم، به جز رشد و شکوفایی کشورم در راه دیگری قدم نگذارم، و به جز به کمال رساندن نهال نو بنیاد آزادی در افغانستان، رشد و شکوفایی این کشور تصویری در ذهن خود راه ندهم و برای ریشه کنی مفاسد اداری، دیگر هرگز به کسی رشوه نخواهم داد و در هر مقامی که هستم، دیگر رشوه نخواهم گرفت، زیرا من با خود عهد بسته ام که یک افغانستان زیبا بسازم، و افغانستان زیبا از رویش نو من و تو شروع می شود ای هموطن!