گفتگو اختصاصی با جعفری باران
در ارتباط با ربوده شدن مسلم فهیمی مدیر مسئول هفته نامه پیک دیده بان
(تذکر: این متن توسط گروه هفته نامه پیک دیده بان ارسال شده بود، که نشر می گردد )
پیک دیده بان: جناب اقای جعفری باران، از این که وقت خودتان را در اختیار ما قرار دادید مایلم ابراز قدردانی کنم. در نخستین سوال مایل بودم توجه شما را به غم اندوه باری که گریبانگیر اعضای نشریه هفته نامه پیک دیده بان شده است جلب نمایم. چنانکه شما هم در جریان قرار گرفته اید که اقای مسلم فهیمی پس از آنکه از منزل خودشان خارج شده است قریب ده روز می باشد که دیگر به منزل باز نگشته است. و از آنجائیکه سال گذشته هم پس از نشر مصاحبه ایشان با تلوزیون امروز و افشا گری هایی که ایشان از اعمال جنایت کارانه اقای محسنی در سالهای جنگ داشتند، چندین بار تهدید شده بودند، و امسال هم پس از نشر شماره دوم پیک دیده بان علیرغم تهدیدهای تلفنی اینک نا پدید شده است، فکر می کنید این حرکت از سوی چه کس و یا کسانی در زمانه حاکمیت قانون صورت گرفته باشد؟
محمد ایوب جعفری (باران): در آغاز مایلم همدردی خود را با اعضای هفته نامه پیک دیده بان اعلام نمایم، و از اینکه اقای مسلم فهیمی را به عنوان یک چهره روشنفکر و دردمند، متعهد به سرنوشت جامعه هزاره، هنوز هم برای کسانیکه در این ملک خواب آقایی و بزرگی می بینند، قابل تحمل نیست، جای بسیار تاسف و تاثردارد، من همینجا می خواهم به یک نکته توجه همه خوانندگان را جلب نمایم، و آن این است که تا جایی که من اقای مسلم فهیمی را می شناسم، او هیچ دشمن شخصی نداشته است، اما دشمنان فکری او معلوم است، سالها بود که او را دیده بودم، در رابطه با جنایات چهره هایی که خود را برای مردم کلان جلوه می دهند، تحقیق می کرد، اسناد و مصاحبه جمع می کرد، وقتی من شماره دوم پیک دیده بان را خواندم متوجه شدم که همان تحقیقات را در قالب "بازخوانی جنایتها" شروع به نشرشان کرده است. حقیقتا بسیار خرسند شدم، که کسی این شهامت را برای خود داده است، تا این جنایتها را بر ملا کند، و مهمتر از بر ملا کردن آنها این است، که این جنایتها را در عرصه نوشتاری تقدیم به تاریخ افغانستان نماید.
البته در پاسخ به سوال شما که چه کس و یا کسانی احتمال می رود که اقدام به ربودن اقای فهیمی کرده باشد، باید دید که چه کسانی از زنده ماندن ایشان احساس خطر می کردند، و چه کسانی در نبود ایشان سود می برند، من فکر می کنم همه کسانی که دست شان به خون فرزندان هزاره آغشته می باشد، از بودن ایشان و نشر اندیشه های ایشان همانند اندیشه های غرجستانی ها و… احساس خطر می کنند. همانها باید تحقیق کنند، باید از کسانی را که اقای مسلم فهیمی در نوشته ها و مصاحبه های خود انگشت اتهام به جنایت را به سوی شان دراز کرده بودند، سوال شود، که احتمال دست داشتن شان در این نمی دانم نامش را ادم ربایی بگذارم و یا اختطاف دست داشته باشند.
پیک دیده بان: اقای باران، تا آنجا که من اطلاع دارم شما جزء کسانی بودید، که از سابقه بسیاری از کسانی که امروز ادعاهای کلان می کنند، از قبیل رهبری شیعه و … خبر دارید، اگر ممکن است، کمی برای نسل امروزیها که کمتر شاهد کارکرد های آنها در گذشته بوده اند، به خصوص آقای محسنی و انوری … معلومات بدهید:
محمد ایوب جعفری(باران) البته پرداختن به مقوله ای به وسعت سالهابحران کشور، که در آن رنجها، دردهای زیادی را لا اقل من شاهد بوده ام، در این لحظات کم شاید خیلی دشوار باشد، اما به شکل فشرده وقتی من به گذشته خود، گذشته این سرزمین نگاه می کنم، و قتی از آن زمان که من خود نمی دانم چطور شد که با حرکت اسلامی به رهبری اقای شیخ اصف محسنی رابطه پیدا کردم، و حالا وقتی آن مشاهدات خود را مورد نقادی قرار می دهم، واقعا شرمنده می شوم.
و به خصوص زمانیکه می بینم چه جفا هایی بر این مردم روا داشته شده است، من شاهد بودم، که وقتی اولین ترور را به دستور مستقیم شیخ اصف محسنی در چنداول انجام داد، ترور یک دختر بود، دختری 20 ساله، صرفا به خاطر این که مدرن تر زندگی می کرد، بر خلاف این که شایع می کردند، آنها کمونیست بودند، حزبی بودند، ولی این دختر نه حزبی بود و نه هم کمونیست، از یک خانواده متدین در چنداول بود. که خودش هم متدین بود، اما می توان ادعا کرد به قول امروزیها که برداشت مترقی تر از دین داشت، چون تحصیل کرده بود. اما او را اقای سید حسین انوری ترور کرد، من وقتی امروز فکر می کنم، دلیلش را پیش خود اینطور می یابم که انوری از تحصیل کرده ها می ترسید، که بعدها نیز این حرکت در قالبهای دیگر تکرار شد.
دومین تروری که من به یاد دارم، توسط اقای انوری در کابل صورت گرفت، ترور سید امین معروف به سید (دول) بود، که بازهم در همین منطقه پای کوه چنداوول ترور شد. سید امین خیلی چاق بود، وقتی او را ترور کردند، از او خیلی خون رفت، سطح سرگ را کاملا خون گرفته بود، من شاید اولین خون انسانی بود که از نزدیک می دیدم.
سید حسین انوری ترور های زیادی را در کابل انجام داد، به خصوص ترور نا فرجام سلطان علی کشتمند، را نیز او انجام داد، که بعدها وقتی با مسئول تحقیقات این ترور در خاد آشنا شدم، او می گفت، ترور بسیاری از هزاره ها را در کابل انوری انجام داد، وقتی من مسئولیت کار تحقیق روی ترور صدر اعظم وقت را بر عهده داشتم، دو نفر هم دستگیر کردیم، همه تحقیقات ما نشان می داد، که این کار سید حسین انوری می باشد، و ان دو نفر هم اقرار کردند، که ما را انوری دستور داده است، با این حال برای من این سوال همیشه باقی ماند که هزاره ها چرا توسط هزاره ها ترور می شود؟ چون ما سیدحسین انوری را هزاره می پنداشتیم تا اینکه قضایای غرب کابل پیش امد و اقای انوری در افشار و غرب کابل مستقیم با هزاره ها چنگید، آن زمان تقریبا معمای آن تحقیقات برایم حل شد.
پیک دیده بان: شما در جریان کشته شدن اقای استاد امین هم بودید؟ یا نه؟ علت کشته شدن او چی بود و چه کسانی واقعا او را کشت؟
محمد ایوب جعفری (باران)
ادامه دارد
در ارتباط با ربوده شدن مسلم فهیمی مدیر مسئول هفته نامه پیک دیده بان
(تذکر: این متن توسط گروه هفته نامه پیک دیده بان ارسال شده بود، که نشر می گردد )
پیک دیده بان: جناب اقای جعفری باران، از این که وقت خودتان را در اختیار ما قرار دادید مایلم ابراز قدردانی کنم. در نخستین سوال مایل بودم توجه شما را به غم اندوه باری که گریبانگیر اعضای نشریه هفته نامه پیک دیده بان شده است جلب نمایم. چنانکه شما هم در جریان قرار گرفته اید که اقای مسلم فهیمی پس از آنکه از منزل خودشان خارج شده است قریب ده روز می باشد که دیگر به منزل باز نگشته است. و از آنجائیکه سال گذشته هم پس از نشر مصاحبه ایشان با تلوزیون امروز و افشا گری هایی که ایشان از اعمال جنایت کارانه اقای محسنی در سالهای جنگ داشتند، چندین بار تهدید شده بودند، و امسال هم پس از نشر شماره دوم پیک دیده بان علیرغم تهدیدهای تلفنی اینک نا پدید شده است، فکر می کنید این حرکت از سوی چه کس و یا کسانی در زمانه حاکمیت قانون صورت گرفته باشد؟
محمد ایوب جعفری (باران): در آغاز مایلم همدردی خود را با اعضای هفته نامه پیک دیده بان اعلام نمایم، و از اینکه اقای مسلم فهیمی را به عنوان یک چهره روشنفکر و دردمند، متعهد به سرنوشت جامعه هزاره، هنوز هم برای کسانیکه در این ملک خواب آقایی و بزرگی می بینند، قابل تحمل نیست، جای بسیار تاسف و تاثردارد، من همینجا می خواهم به یک نکته توجه همه خوانندگان را جلب نمایم، و آن این است که تا جایی که من اقای مسلم فهیمی را می شناسم، او هیچ دشمن شخصی نداشته است، اما دشمنان فکری او معلوم است، سالها بود که او را دیده بودم، در رابطه با جنایات چهره هایی که خود را برای مردم کلان جلوه می دهند، تحقیق می کرد، اسناد و مصاحبه جمع می کرد، وقتی من شماره دوم پیک دیده بان را خواندم متوجه شدم که همان تحقیقات را در قالب "بازخوانی جنایتها" شروع به نشرشان کرده است. حقیقتا بسیار خرسند شدم، که کسی این شهامت را برای خود داده است، تا این جنایتها را بر ملا کند، و مهمتر از بر ملا کردن آنها این است، که این جنایتها را در عرصه نوشتاری تقدیم به تاریخ افغانستان نماید.
البته در پاسخ به سوال شما که چه کس و یا کسانی احتمال می رود که اقدام به ربودن اقای فهیمی کرده باشد، باید دید که چه کسانی از زنده ماندن ایشان احساس خطر می کردند، و چه کسانی در نبود ایشان سود می برند، من فکر می کنم همه کسانی که دست شان به خون فرزندان هزاره آغشته می باشد، از بودن ایشان و نشر اندیشه های ایشان همانند اندیشه های غرجستانی ها و… احساس خطر می کنند. همانها باید تحقیق کنند، باید از کسانی را که اقای مسلم فهیمی در نوشته ها و مصاحبه های خود انگشت اتهام به جنایت را به سوی شان دراز کرده بودند، سوال شود، که احتمال دست داشتن شان در این نمی دانم نامش را ادم ربایی بگذارم و یا اختطاف دست داشته باشند.
پیک دیده بان: اقای باران، تا آنجا که من اطلاع دارم شما جزء کسانی بودید، که از سابقه بسیاری از کسانی که امروز ادعاهای کلان می کنند، از قبیل رهبری شیعه و … خبر دارید، اگر ممکن است، کمی برای نسل امروزیها که کمتر شاهد کارکرد های آنها در گذشته بوده اند، به خصوص آقای محسنی و انوری … معلومات بدهید:
محمد ایوب جعفری(باران) البته پرداختن به مقوله ای به وسعت سالهابحران کشور، که در آن رنجها، دردهای زیادی را لا اقل من شاهد بوده ام، در این لحظات کم شاید خیلی دشوار باشد، اما به شکل فشرده وقتی من به گذشته خود، گذشته این سرزمین نگاه می کنم، و قتی از آن زمان که من خود نمی دانم چطور شد که با حرکت اسلامی به رهبری اقای شیخ اصف محسنی رابطه پیدا کردم، و حالا وقتی آن مشاهدات خود را مورد نقادی قرار می دهم، واقعا شرمنده می شوم.
و به خصوص زمانیکه می بینم چه جفا هایی بر این مردم روا داشته شده است، من شاهد بودم، که وقتی اولین ترور را به دستور مستقیم شیخ اصف محسنی در چنداول انجام داد، ترور یک دختر بود، دختری 20 ساله، صرفا به خاطر این که مدرن تر زندگی می کرد، بر خلاف این که شایع می کردند، آنها کمونیست بودند، حزبی بودند، ولی این دختر نه حزبی بود و نه هم کمونیست، از یک خانواده متدین در چنداول بود. که خودش هم متدین بود، اما می توان ادعا کرد به قول امروزیها که برداشت مترقی تر از دین داشت، چون تحصیل کرده بود. اما او را اقای سید حسین انوری ترور کرد، من وقتی امروز فکر می کنم، دلیلش را پیش خود اینطور می یابم که انوری از تحصیل کرده ها می ترسید، که بعدها نیز این حرکت در قالبهای دیگر تکرار شد.
دومین تروری که من به یاد دارم، توسط اقای انوری در کابل صورت گرفت، ترور سید امین معروف به سید (دول) بود، که بازهم در همین منطقه پای کوه چنداوول ترور شد. سید امین خیلی چاق بود، وقتی او را ترور کردند، از او خیلی خون رفت، سطح سرگ را کاملا خون گرفته بود، من شاید اولین خون انسانی بود که از نزدیک می دیدم.
سید حسین انوری ترور های زیادی را در کابل انجام داد، به خصوص ترور نا فرجام سلطان علی کشتمند، را نیز او انجام داد، که بعدها وقتی با مسئول تحقیقات این ترور در خاد آشنا شدم، او می گفت، ترور بسیاری از هزاره ها را در کابل انوری انجام داد، وقتی من مسئولیت کار تحقیق روی ترور صدر اعظم وقت را بر عهده داشتم، دو نفر هم دستگیر کردیم، همه تحقیقات ما نشان می داد، که این کار سید حسین انوری می باشد، و ان دو نفر هم اقرار کردند، که ما را انوری دستور داده است، با این حال برای من این سوال همیشه باقی ماند که هزاره ها چرا توسط هزاره ها ترور می شود؟ چون ما سیدحسین انوری را هزاره می پنداشتیم تا اینکه قضایای غرب کابل پیش امد و اقای انوری در افشار و غرب کابل مستقیم با هزاره ها چنگید، آن زمان تقریبا معمای آن تحقیقات برایم حل شد.
پیک دیده بان: شما در جریان کشته شدن اقای استاد امین هم بودید؟ یا نه؟ علت کشته شدن او چی بود و چه کسانی واقعا او را کشت؟
محمد ایوب جعفری (باران)
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر