۱۳۸۸ اسفند ۲۸, جمعه

معجزه زندگی

این روزها خدا قرار هست که پروگرام خشکسالی خودش را از سر این مردم، به جای دیگر شاید انتقال دهد، اما برای مردم گرسنه، فقیر، بی بضاعت و... چیزی به نام برف از بام خانه خودش پرتاب کرده است!! مردم بیچاره مانده اند که کجا شوند، لا اقل خوب بود که تا قبل از زمستان یک نان 6 افغانی بود، با ان یک نان نصف شکم یک ادم سیر می شد، اما حالا بگو، یک نان شده است، ده افغانی، از دو تای ان ادم به راحتی هم سیر نمی شود!!

همه مردم که وزیر نیستند، همه مردم هم رهبر نیستند، مثل خلیلی و محقق و... دیگر کاخ نشینان!! همه مردم شهروندان بی بضاعتی هستند که فقط زنده هستند، اما فکر نمی کنم تا کنون آنها معنای زندگی را فهمیده باشند، شاید اگر از همه آنها سوال شود که زندگی چیست؟ بالاتفاق بگویند، بد بختی، رنج، مریض شدن و پول داکتر نداشتن، تحمل سرما و چوب سوخت نداشتن، گشنگی و پول ارد و نان نداشتن، زندگی یعنی در گوشه عزلت مردن!

و...

می خواهم یک چیزی را اینجا برای همه دوستانی که برای خواندن این صفحه می اید بنویسم، در کابل بسیاری مردم با کار و به قول خودشان غریبی زندگی می کنند، یک غریب کار و یا یک کارگر اکر کار گیرش بیاید روزی 200 تا 240 افغانی کار می کند، اما همه روزه کار برای آنها یافت نمی شوند، چی آنهائی که کراچی وانی می کنند و چی انهائی که بر سر "چوکها" یعنی فلکه هایی که برای کار ایستاده می شوند. همه روزه کار پیدا نمی شود، می خواهم بگویم که اگر یک خانواده 5 عضو داشته باشند، و یک کارگر!! و اگر یک کارگر در روز 150 افغانی هم کار بکند! او چگونه می تواند زنده بماند؟

هر نفر اگر یک نان و نصفی در هر وعده بخورد بدون مخلفات! می شود 22.5 نان! یعن 225 افغانی!

هر روز 75 افغانی کسری دارد، راستی تا حالا هیچ رهبری از خود پرسیده است که این مردم بلا کشیده چگونه زیست می کنند؟

زنده ماندن اینها براستی یک معجزه نیست؟

بگذریم که باید خیلی ها کرایه خانه و سوخت و ... هم بدهند، دیگر نمی توانم زیاد تر بنویسم، چون وقت ندارم، ولی خیلی سوالهای زیاد وجود دارد.

فقط یک جمله بنویسم

اینجا سرد است،

ادمها با معجزه زندگی می کنند!!

|+| نوشته شده توسط یونس حیدری در شنبه 1386/11/06

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر