۱۳۸۸ اسفند ۲۹, شنبه

تجدید میثاق بارهبرشهید

مجمع سیاسی راه نو

تجدید میثاق بارهبرشهید

هموطنان عزیز!

ماه حوت یادآور دردناکترین حوادث در کشور ما است؛حوادثی که هریک در جای خود تکوین کننده سرنوشت ملتی است که هیچ گاهی صاحب سرنوشت خود نبوده، در میان این حوادث واقعه دردناک22حوت اما؛ برجسته ترین عنوان تاریخ است؛ زیرا درین مقطع،نه تنها رهبری،بلکه اندیشه ملتی قربانی شد.

شهید مزاری مظهر اراده و تبلور اندیشه مردمی بود که در طی بیش از دو قرن،مظلومیت و محرومیت را تحمل نموده،بطور سیستماتیک، توسط رژیمهای فاشیست، قبیله سالار و مزدور بیگانه مورد تهاجم، قتل عام، نسل کشی،بردگی،آوارگی، تبعیض و شکنجه قرار داشت.مردمی که در شرایط جنگ و دفاع از وطن اولین و صادقترین مدافعین و قربانیان بودند و پس از جنگ اسیربدترین شکنجه ها، عذابها و محرومیت ها.

هموطنان گرامی!

شهید مزاری بدنبال تحقق یک هدف و به دست آوردن یک نتیجه بود؛ اینکه تمام شهروندان این سرزمین از حقوق و وجایب یکسان برخوردار بوده و به شخصیت و کرامت انسانی همگان احترام گذاشته شود.او از تاریخ آلوده به تبعیض،فاشیزم و قبیله سالاری افغانستان آموخته بود که اینجا شعارها هرچه باشد،عملکردها نژادی و قومی است. رهبرشهید، درک کرده بود که شعارهای زیبا و عملهای سمبلیک، دوای درد 200 ساله مردم عذاب کشیده اش نیست؛ بلکه انسانی شدن سیاست، ملی شدن منافع و شایسته مداری در مدیریت، به صورت عملی و عینی، تنها چاره دردها و رفع مصایب کشور است. او از اینکه سیاستمداران، رهبران و جریانهای سیاسی کشور در طول تاریخ، از دین، مذهب، وطن، منافع ملی و دیگر شعارها و مظاهر ارزشی سوء استفاده نموده منافع شخصی، قبیلوی و قومی را در ورای آن شعارها و مظاهر جستجو کرده اند، رنج می برد و این رنج و درد او را به فکر و مقاومت در برابر چنان اندیشه ها و اعمال واداشت، ازین رو او یک ملت و یک اندیشه بود و قربانی شدن او بخون افتادن اندیشه و آرمانی بود که در طی قرون و اعصار، ملتی آن را در ذهن و ضمیر خود می پروراند.

پیروان مزاری بزرگ!

اگر رهبر شهید امروز هم در میان ما می بود همان کاری را می کرد که آن روز کرد زیرا؛ ماهیت سیاست و مدیریت در کشور نه تنها تغییر نکرده بلکه بدتر و ننگین تر شده است. در آن زمان با وجود حاکمیت و سلطه دولت مجاهدین بر بخشهای اندکی از کشور و بحران سیاسی و درگیری های گسترده گروپها و گروهها، شیوه سیاست و مدیریت دولت مجاهدین که از آدم ها به گونه سمبلیک و برخلاف اراده مردم استفاده می نمود، مورد قبول رهبر شهید نبود و همیشه بر جامعیت نظام سیاسی کشور تأکید می کرد. دولت آن زمان با وجودی که ادامه دهنده راه و میراث خوار رژیمهای قبیله سالار 200 ساله نبود اما روش و عمل آن به پایان بخشیدن چنان اندیشه ای کمک نمی کرد بلکه در نهایت راه بازگشت آن را فراهم می ساخت؛ چنانکه حوادث بعدی تابه امروز ثابت کرد. اما آنچه که امروز جریان دارد، با وجود دولت حاکم بر همه کشور و حضور قدرتمند سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی و فکری جامعه جهانی، حرکت به سوی قومی شدن نظام سیاسی وبه کارگیری همه امکانات ملی و بین المللی به سود یک قبیله بگو نه سازمان یافته دوام دارد. حضور سمبلیک چند نفر از اقوام دیگر در حکومت و رام ساختن آنها با تأمین منافع شخصی شان، توجیهی بیش برای دراختیار قراردادن تمامی سلطه و امکانات به یک قوم نیست . بازی سرنوشت کشور را یک قوم بعهده دارد. روند فعلی نشان دهنده آن است که ما در آینده نه چندان دور شاهد حاکمیت و سلطه سیاه عبدالرحمانی- طالبانی خواهیم بود، در حالیکه هیچ مقاومتی وجود ندارد.

دوستان ویاران!

مجمع سیاسی راه نو به رهبر شهید بحیث یک اندیشه و باور جاویدانی می نگرد و روح پیام او را مقاومت دربرابر فاشیزم وانحصارطلبی می داند. به همین دلیل سر تعظیم به مقام شامخش فرود آورده، صادقانه برای تحقق اهداف او و عینی ساختن اندیشه هایش مقاومت خواهد کرد. ما به چیزی کمتر از انسانی شدن سیاست و ملی شدن منافع و مدیریت، قناعت نخواهیم کرد و بر سر این پیمان یک بار دیگر با روح بلند و خون همیشه جوشان رهبر شهید میثاق می بندیم.

مجمع سیاسی راه نو

کابل-20/12/1388

|+| نوشته شده توسط یونس حیدری در پنجشنبه 1388/12/20 | نظر بدهید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر