۱۳۸۸ اسفند ۲۹, شنبه

دعوت به جدال احسن

اسلام به مثابه ی يك دين، امروزه دچار بحران جدي است. وجوه عمده ی اين بحران ناشي از روايت هاي رنگارنگي است كه از اسلام ارایه مي گردد. امروز، از نصر حامد ابو زيد و محمد اركون گرفته تا ملا عمر و بن لادن همه از اسلام سخن مي گويند. اما اين گفتار ها، همه مونولوگ است. هيچ كس به گفتار ديگري گوش نمي دهد و هر كس مي خواهد كه گفتار خود را به گفتار رسمي و مسلط تبديل كند.
جدال روايت ها، در افغانستان نيز، اينك به يك واقعيت انكار ناپذير مبدل شده است. در اين جا نيز به رغم فقر و فلاكت حاكم، انواع اسلام با انواع حاميان و حاملان آن وجود دارد : اسلام اخلاق، اسلام سياسي، اسلام ايدیولوژيك، اسلام خردگرا و بالاخره اسلام ديگر ناپذير و اسلام ديگر پذير. اين روايت هاي مختلف را مي توان در قالب دو كلان روايت " اسلام خرد گرا " و " اسلام بنيادگرا" دسته بندي كرد. جدل بر سر قانون احوال شخصيه اهل تشيع در اصل چيزي نيست جز جدال اين دو روايت از اسلام : اسلام خرد گرا و اسلام بنياد گرا.
اسلام بنيادگرا جزم انديش، ناروادار، خردستيز و زن ستيز است. اسلام براي بنياد گرايان پيش از آن كه راه رستگاري باشد، منبع هويتي است. در اسلام بنياد گرا، هويت بر حقيقت، روش شناسي بر معرفت شناسي، جزميت بر عدالت و نص گرايي بر خرد گرايي اولويت دارد. بدين روي اسلام بنيادگرا بر فتوا بيشتر از استدلال ارزش مي نهد و به تكفير بيشتر از گفتگو علاقه مند است. اسلام خردگرا اما، معرفت انديش است نه مصلحت انديش، بر استدلاگرايي بيشتر تاكيد دارد تا بر فتوا فروشي و به گفتگو بيشتر علاقه مند است تا به طرد و تكفير. براي خردگرايان اسلام نه ايدیولوژي سياسي است تا در بازار مكاره سياست به فروش برسد و نه منبع هويتي است تا مرز ميان خود و ديگري را هرچه غليظ تر ترسيم كند؛ بلكه اسلام راه رستگاري است.
در جامعه امروز افغانستان جدال اين دو روايت از اسلام اما، به جاي اين كه از منطق گفتگو و درك متقابل پيروي كند از منطق طرد و نفي متابعت كرده است. بنياد گرايان شيعي به پيشوايي آقای شیخ آصف محسنی، خردگرايان را نادان و بي سواد و مخالف اسلام و قرآن مي خواند، و خرد گرايان نيز آقای محسنی و اتباع او را جزم انديش و ضد خرد و عقلانيت مي دانند. اين مدعيات البته ، يكسره خلاف واقع نيست. اما صرف نظر از صحت و سقم آن، اين واقعيت را بايد در نظر گرفت كه برخورد اين دو روايت هنوز در قالب جدال احسن صورت نگرفته است. تقليل اين به آن و يا تبديل آن به اين، ممكن نيست. اختلاف نظر ها ساختگي نيست و جدال روايت ها، جنگ زرگري نمي باشد. اختلافات واقعي است و بايد به گفتگو روي آورد و بايد سنت قرآني جدال احسن را احيا كرد.
آقای محسني در كنفرانس مطبوعاتي خود گفت اگر غرب اعتراض خود را از قول دبير كل ناتو كه يك سازمان نظامي است، نمي گفت و حقوق دانان خود را به صحنه مي آورد، ما با آنها گفتگو مي كرديم. آقای محسنی كه حاضر است با حقوق دانان غربي گفتگو كند، چرا نبايد با جناح خردگرا در درون جهان اسلام، گفتگو كند؟ جدال جاري را جدال غرب و اسلام جلوه دادن و آنگاه از نقض حقوق زنان در جوامعه غربي سخن گفتن و براي اصلاح نقايص اعلاميه جهاني حقوق بشر، رجز خواندن، جز مغالطه براي پوشاندن صورت مساله نيست. با اسلامي- غربي كردن قضيه شايد آقای محسنی مي خواهد خود را سخنگوي اسلام جلوه داده و احساسات مسلمانان را با خود همسو نمايد ؛ اما جدال كنوني جدال غرب و اسلام نيست، بلكه جدال بنيادگرايي و خردگرايي در درون اسلام است. بنيادگرايان به جاي رجزخواني گفتگو با غرب، بايد با جناح خردگرا گفتگو كنند. بايد به سنت قرآني جدال احسن باز گردند. به جاي زبان فتوا از زبان استدلال كار گيرند و به جاي حربه ی تكفير منطق گفتگو را پيشه كنند و به عوض دشنه ی دشنام به قول احسن روي آورند كه قرآن گفته است : " وقولوا لناس حسنا " و متاع ديگران را اندك نشمارند كه خداوند فرموده است : "لاتبخسوا الناس اشيا هم".
با توجه به آنچه گفته شد، من به عنوان يك اسلام شناس و متخصص علوم اسلامي، آقای محسني را بر اساس سنت محمود قرآني به جدال احسن فرا مي خوانم. آقای محسنی كه آماده ی صحبت با حقوق دانان غربي است و با خبر نگاران بحث و جدل مي كند و سعي مي كند آن ها را قانع كند، اگر از سنت قرآني روي گردان نمي باشد، بايد به اعلام آمادگي من پاسخ مثبت دهد تا در نتيجه، افكار مومنين در پرتو منطق و خرد روشن شود و حقايق بر آفتاب افتد و زمينه ی سو استفاده ها گرفته شود.
مناظرات بايد در فضاي سر شار از احترام متقابل و همدلي و در چار چوب اصول و قواعد فقه شيعه انجام پذيرد و منطق استنباط و مباني و پيش فرض هاي دو طرف بايد مورد برسي و ارزيابي علمي و انتقادي قرار گيرد. نتيجه ی اين كار نه پيروزي اين بر آن و يا شكست آن از اين، بلكه احيای سنت قرآني "جدال احسن" است، و مي تواند اين پيام را داشته باشد كه اسلام پيش از آن كه دين تحكم و زورگويي باشد، دين منطق و گفتگو است. من اميد وارم آقای محسني آمادگي رسمي خود را به صورت رسمی از طریق رسانه ها اعلام نماید. آنگاه مي توان در خصوص ترتيب اجرا و نحوه ی برگزاري آن و نشر آن از رسانه هاي عمومي (ترجيحا تلويزيون فردا و يا تمدن ) تفاهم كرد. ادعوا الي سبيل ربك باالحكمه والموعظه وجا دل هم بالتي هي احسن. صدق الله العلي العظيم.

|+| نوشته شده توسط یونس حیدری در سه شنبه 1388/01/25 | آرشیو نظرات

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر