۱۳۸۸ اسفند ۲۹, شنبه

خرگوشها بخوابید! لاک پشت برنده است!!

خرگوشها بخوابید! لاک پشت برنده است!!
نقل است که روزی تعدادی از خرگوشها به همراه لاک پشتی بر سر رفتن به منطقه ای جار و جنجالشان می شود، گویا محل مورد نظر نیز راه طولانی ای داشته است، سر انجام بین آنها مسابقه ای دایر می شود، که چه کسی به آن مکان زود تر میر سد، خرگوشها به لاک پشت قاه قاه می خندند، و مسابقه را قبول می کنند، گویی سه خرگوش و یک لاک پشت به آن سوی حرکت می کنند، خرگوشها چنان با خنده این مسابقه را آغاز می کنند، که تا ساعتها دندانهای سفید شان در پشت لبهای شان پنهان نمی شود، و از لاک پشت کیلومترها فاصله می گیرد.

همانجا استراحت می کنند، رفع خستگی می کنند، تفریح می کنند، لاک پشت می رسد، باز آنها شتاب می گیرند، ساعتی می دوند، و در نقطه ای دیگر باز همین استراحت را تکرار می کنند و...

سر انجام، این بازی تیز دویدن و استراحت کردن تا رسیدن به مقصد مطلوب بارها و بارها تکرار می گردد، تا اینکه در نزدیکی های، مقصد، می بینند، که آنها از لاک پشت بسیار پیش هستند، و سخت هم خسته شده اند، الزاما می گویند تا لاک پشت نزدیک شود، دمی سوده، و رفع خستگی نمایند.

انها به خواب می روند، و لاک پشت از آنها عبور نموده، خود را آرام، آرام به مقصد می رساند و اعلام برندگی می کند و...

**

1- همه کسانی که در این کلبه هر از چند گاهی مهمان می شوند، یا خود بهتر از من تراژدی حاکم بر افغانستان را می دانند، و یا اینکه با معضلات این کشور، آشنایی نسبی دارند، به هر حال سال 1381 بود، که وارد کابل شدم، یعنی آن روزها تازه طالبان سقوط نموده بود، من در کابل امدم، کابل را نیروهای متعلق به شورای نظار طبق روال گذشته اشغال کرده بودند، هرچند که توافقی را که آنها در بن داشتند، قرار بر این نبوده است، که کابل نظامی شود، قرار بر این بوده است، که همه احزاب درگیر، فقط باید تا دروازه های کابل نیروهای نظامی خودشان را بیاورند، و کابل یک منطقه غیر نظامی قرار داشته باشد. اما شورای نظار طبق رسم دیرین خودش، عهد شکنی گویا جزء ذات آنها بوده، و نمی توانستند، عهدی ببندند و بر آن استوار باقی بمانند.

وارد کابل می شوند، و بخشهای اعظم کابل را در اختیار خود گرفته بودند،

2- گفته می شد، که نیروهای حزب وحدت نیز تا سیاه پیتو، و نزدیکی های سرچشمه میدان شهر رسیده بودند، که نیروهای شورای نظار اجازه داخل شدن به کابل را نداده بودند، همان زمان یک مصاحبه ای هم اقای خلیلی داشتند، که اگر کسی مانع شوند، انها ناگزیر از قدرت استفاده خواهند کرد و...

در همین رابطه مقامات بریتانیا، پیش اقای خلیلی رفتند، و از ایشان خواستند، که نیروهای خود را به بامیان باز گردانند، و اقای خلیلی استدلال کردند، که مردم ما در کابل است، و انجا باز هم شورای نظار جابجا شده است، مردم نگران هستند، مقامات بریتانیا از اقای خلیلی خواستند که خودشان به کابل بروند، و انها هم از جان ایشان محافظت می کنند، و هم از مقام ایشان، ولی نیروهای خود را به بامیان بار گردانند و... بازهم اقای خلیلی نگرانی خود را از وجود و قدرت یابی شورای نظار ابراز نگرانی کردند، اما مقامات انگلیسی گفتند، آنها را نیز به مرور بر سر جایشان می نشانیم و...

اقای خلیلی با این پیشنهاد موافقه کردند، نیروهای حزب وحدت را بازگردانید به بامیان، خود تحت مراقبت شدید نیروهای انلگیسی و محافظین انگلیسی وارد کابل شدند.

3- در ارگ ریاست جمهوری هم آقای کرزی رئیس جمهور بود، اما همه محافظین وی،نیروهای مستقر در اطراف ارگ، همه وهمه نیروهای شورای نظار مستقر بودند، با پشتوانه همین نیروها بود، که اقای جنرال فهیم مکتوبی را نوشته کرد، عنوانی رئیس جمهور کرزی، که او را به سمت مارشالی ارتقاء دهد، اما حامد کرزی آن روزها که سخت هم می ترسید، دو ماه توانست، با این کاغذ فهیم خان بازی کند، امروز و فردا کند، تا اینکه یک روز صبح اقای فهیم رفت در ارگ، تفنگچه خودش را از کمر خودش بیرون کشید، محترمانه بیخ گوش اقای کرزی گذاشت، و گفت، مارشالی را امضاء می کنید یا خیر؟

بدینسان فهیم خان مارشال مملکت شد و...

4- شورای نظار، یکه تاز میدان بود، با این همه اقای کرزی همچنان صبوری می ورزید، شورای نظاری ها اقای خلیلی و جنرال دوستم را با غروری که داشتند، عددی به شمار نمی آوردند، و به همین خاطر هر از چند گاهی اگر اقای کرزی نمی ترسید، بی سر و صدا جلساتی را می گرفتند، که چگونه می شود این شورای نظاری ها را از کابل محدود کرد و...

- تمامی ارگانهای دولتی، در اختیار آنها بود، آنها به جز خود، هیچ کس دیگر را برایشان حتا ارزش انسانی هم قایل نبودند، پولیس، ارگانهای امنیتی و... همه در اختیار آنها بود، به کسی ارج و احترام قایل نبودند، به آنها سخنی از گل بالاتر گفته نمی شد، چون بلد نبودند، که سخن بگویند، در جوابت، حتا اگر یک سوال هم بود، سیلی پاسخ می دادند و...

5- کم کم اقای کرزی با حرکت لاک پشتی خود توانست، جای پای خود را محکم کند، در اولین حرکت، اقدام، به اخراج محافظین پنج شیری خود از ارگ نمود، به جای آنها از نیروهای آمریکایی مدد گرفت، محافظت ارگ را به یک گروه بخش خصوصی امریکا سپرد، و بدین سان، در نخستین حرکت خویش، توانست دلهره امنیت خویش را بر طرف نماید، بعد از آن بود که اقای مارشال فهیم فقط می توانست با دو موتر وارد قصر شود، در حالی که قبلا با همه موتر های یک رنگ خود داخل می شد، و اقای خلیلی را با یک موتر اجازه ورود می داد.

در قدم بعدی اقدام به عزل و نصب های مقامات امنیتی نمود، و با حرکت اهسته و پیوسته خود، نه تنها توانست تمامی وزارت خانه های کلیدی را از دست پنج شیری ها بگیرد، بلکه در میان آنها چنان اختلاف عمیقی را ایجاد نمود، که تا سالیان دراز آنها توانمندی باز سازی خود را نخواهند داشت.

6- در این میان داستان هزاره ها که دیگر قابل گفتن نیست، چون اقای خلیلی در همان زمان اول فقط عابدانه از آقای کرزی طلب این را داشت، که او را در مقام معاونت حفظش کند، دیگر قول می دهد که برای هزاره ها نه تنها هیچ چیز نخواهد، بلکه همیشه او برای مناطق جنوب و بازسازی این مناطق سخن خواهد گفت، و در کابینه طرح و برنامه خواهد داد، و حتا در سخنرانی خودش در بامیان نیز ادعا کرد، که ما و شما( هزاره ها) ادعا می کنیم، که خیلی محروم هستیم، ولی به خدا قسم مناطق جنوب بد تر از این مناطق است!! و چه تلاش بی وقفه ای را برای وزیر شدن حنیف اتمر برای وزارت داخله نمود، در زمانی که اقای اتمر را تلاش می کردند، از وزارت انکشاف دهات بر طرف نماید، اقای خلیلی تلاش می کرد که او را در وزار داخله توظیف نماید.

7- حامد کرزی سر انجام با حرکت لاک پشتی خویش، دور دوم انتخابات را نیز دایر نمود، همه به اصطلاح رهبران هزاره و اوزبیک را در کنار خود کشید، و وعده داد که همه جفاهایی که در این مدت هشت سال بر آنها روا داشته شده است، را این بار، جبران خواهد نمود، و ...

جبران را دیدیم، که حتا یک وزیر هم از هزاره ها با سناریو ای که در پارلمان ساخته بود، اجازه ورود به کابینه را نداد، اما تمام وزارء کلیدی پشتون و اعضای حزب اسلامی را برایشان رأی تهیه کرد.

8- اجلاس لندن هم دایر شد، کمترین دست آورد اجلاس لندن، ارقام هنگفتی بود، که برای خریدن طالبان، اختصاص یافت، یعنی در واقع گامی مهم برای ثروت مند سازی پشتونها، و ایجاد فابریکات تولیدی در مناطق جنوب، برای اشتغال پشتونها، توجه بیشتر برای بازسازی مناطق جنوب و...

حالا می توان گفت، که خرگوشهای سه گانه به خواب خود ادامه دهید، لاک پشت برنده است!!









|+| نوشته شده توسط یونس حیدری در شنبه 1388/11/10 | یک نظر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر